نمیتونم که تحمل بکنم
1143
2
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: زمینه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
نمیتونم که تحمل بکنم
عزیزم یه لحظه دوری تو رو
حالا که داری میری برو ولی
جلو چشم من یه ذره راه برو
میدونم که میکشن پیغمبرم رو
میبینی حال و روز این حرم رو
نمیخوان که ببینن روی خاکا
بدن چاک و چاک اکبرم رو
وداعِ آخرت با من دل زینب رو سوزونده
میری و پشت راه تو نگاه خواهرت مونده
(ولدی آه و واویلا)4
****
بغلت میکنم هر جوری شده
اگه هلهله بهم امون بده
باید عمه زینبت کمک کنه
راه خیمه رو بهم نشون بده
نمیشه پیکرت رو جا به جا کرد
تا پهلوی تو خون تازه داره
چقدر نیزه شکسته ریخته دوریت
آخه کینهام دیگه اندازه داره
تنت پاشیده شد از هم تو چنگ گرگا افتادی
عصای پیری بابا چشات باز بود و جون دادی
(ولدی آه و واویلا)4
****
چشاتو واکن علی ببین بابا
خودشو رسونده بالا سر تو
آخه از کجا باید جمع بکنم
پسرم بقیۀ پیکرتو
تن تو رو زمینه نیمه جونه
کی تو رو تا به خیمه میرسونه
تو میخوای که بابا عزیزم
ولی تو حنجر تو لخته خونه
میشه که از زمین پاشی، بگیری دست بابا رو
میبینم زخم پهلو تو، میبینم داغ زهرا رو
(ولدی آه و واویلا)4
****
عزیزم یه لحظه دوری تو رو
حالا که داری میری برو ولی
جلو چشم من یه ذره راه برو
میدونم که میکشن پیغمبرم رو
میبینی حال و روز این حرم رو
نمیخوان که ببینن روی خاکا
بدن چاک و چاک اکبرم رو
وداعِ آخرت با من دل زینب رو سوزونده
میری و پشت راه تو نگاه خواهرت مونده
(ولدی آه و واویلا)4
****
بغلت میکنم هر جوری شده
اگه هلهله بهم امون بده
باید عمه زینبت کمک کنه
راه خیمه رو بهم نشون بده
نمیشه پیکرت رو جا به جا کرد
تا پهلوی تو خون تازه داره
چقدر نیزه شکسته ریخته دوریت
آخه کینهام دیگه اندازه داره
تنت پاشیده شد از هم تو چنگ گرگا افتادی
عصای پیری بابا چشات باز بود و جون دادی
(ولدی آه و واویلا)4
****
چشاتو واکن علی ببین بابا
خودشو رسونده بالا سر تو
آخه از کجا باید جمع بکنم
پسرم بقیۀ پیکرتو
تن تو رو زمینه نیمه جونه
کی تو رو تا به خیمه میرسونه
تو میخوای که بابا عزیزم
ولی تو حنجر تو لخته خونه
میشه که از زمین پاشی، بگیری دست بابا رو
میبینم زخم پهلو تو، میبینم داغ زهرا رو
(ولدی آه و واویلا)4
****
نظرات
نظری وجود ندارد !