دیگه طاقت ندارم، توی خیمه بمونم
1349
7
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: شور
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
دیگه طاقت ندارم، توی خیمه بمونم
من دیگه اشهدم رو، میخونم
صاحب آسمونا، حالا روی زمینه
چقدر میده بوی، مدینه
دست من و نگیر عمه، بذار برم پیش عمو
بذار یه کاری بکنم، داره شهید میشه عمو
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
این همه لشگر اومد، توی گودال عجیبه
عمو جونم تو این دشت ،غریبه
نفسای بریده، یکی خنجر کشیده
یکی اومد با قدِ، خمیده
با تیغ و دشنه اومدن، به گمونم سر ببرن
خدا به دادش برسه، حدود سیصد نفرن
عمه تو بذار برم، فکر نکنه بیکسه
حتی جلوی تیر و بگیرم، بسه
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
دیگه دارن میریزن، جلوی چشمِ اطفال
همه نیزهدارا، تو گودال
داره میبینه عمه، که رو سینش میشینه
الهی که رقیه، نبینه
عمو جونم غصه نخور، من اومدم فدات بشم
به جای بابا اومدم، تا سپرِ بلات بشم
دستای کوچیک من، شد سپر حنجرت
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
من دیگه اشهدم رو، میخونم
صاحب آسمونا، حالا روی زمینه
چقدر میده بوی، مدینه
دست من و نگیر عمه، بذار برم پیش عمو
بذار یه کاری بکنم، داره شهید میشه عمو
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
این همه لشگر اومد، توی گودال عجیبه
عمو جونم تو این دشت ،غریبه
نفسای بریده، یکی خنجر کشیده
یکی اومد با قدِ، خمیده
با تیغ و دشنه اومدن، به گمونم سر ببرن
خدا به دادش برسه، حدود سیصد نفرن
عمه تو بذار برم، فکر نکنه بیکسه
حتی جلوی تیر و بگیرم، بسه
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
دیگه دارن میریزن، جلوی چشمِ اطفال
همه نیزهدارا، تو گودال
داره میبینه عمه، که رو سینش میشینه
الهی که رقیه، نبینه
عمو جونم غصه نخور، من اومدم فدات بشم
به جای بابا اومدم، تا سپرِ بلات بشم
دستای کوچیک من، شد سپر حنجرت
(خواهش منو ببین، رومو نزنی زمین
چیز دیگهای از تو نمیخوام، همین)3
****
نظرات
نظری وجود ندارد !