کیست این اُمِ ابیهایِ حسین
1472
0
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت زینب (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
کیست این اُمِ ابیهایِ حسین
کیست این حضرتِ زهرایِ حسین
کیست این سایۀ هَمپای حسین
کیست پیغمبرِ فردایِ حسین
کیست جز زینب کبری حسین
چادرش خورد تکان طوفان شد
کوه برخاست زمین حیران شد
ماه چرخی زد و سر گردان شد
کعبه هم دست بر آن دامان شد
کیست این مریم عذرای حسین
مادری که دو جگر آورده
هرچه دارد به نظر آورده
پیش خورشید، قمر آورده
زحمتش را به ثَمر آورده
آمده جان بدهد پایِ حسین
جان خود بر دو کبوتر داده
هر دو را سَمتِ خدا پَر داده
اذن اگر زود برادر داده
قسمِ چادرِ مادر داده
دل خوش است او به دو امضای حسین
هر دو مَرد اند و صاحب عَلَماند
ذوالفقاراند که هم پُشتِ هماند
هر دوتا پشت و پناهِ حرماند
هر دو در معرکه ثابت قدماند
خویش را کرده مُهیایِ حسین
پردۀ خیمه کشیده خانوم
کمکم انگار خمیده خانوم
رَزمِشان را که ندیده خانوم
فقط از دور شنیده خانوم
گوئیا هست خودش جایِ حسین
خندهها زود خبر آوردند
بادها یکسره پَر آوردند
سَرِ این دو، چه مگر آوردند
تیغها را همه در آوردند
هر دو اُفتاده به صحرایِ حسین
مادر است اینکه سَرَش درد گرفت
خواست خیزد کَمَرش درد گرفت
که دو جایِ جگرش درد گرفت
ناگهان بال و پَرَش درد گرفت
گفت ای وایِ من و وایِ حسین
قصدِ جانِ دو برادر کردند
نیزهها را دو برابر کردند
ضربهها را که مُکَرَر کردند
بعد هم نیَّتِ خنجر کردند
به شماره است نفسهای حسین
این طرف یک پسر اُفتاد زمین
قبل از آن یک تبر اُفتاد زمین
آن طرف آن دِگَر اُفتاد زمین
دشنهای دوروبَر اُفتاد زمین
غرقِ خونابه سراپایِ حسین
بِینِ میدان چقدر بَلوا بود
دو بدن بود هزاران پا بود
دو گلو بود و دو نِی بالا بود
دو سر اما سَرِشان دعوا بود
وای از خنده به غمهایِ حسین
از یکی زود زِرِه را کَندَند
از یکی جوشَنَش از جا کَندَند
وقتِ غارت همه یِکجا کَندَند
بود دایی تکُ تنها کَندَند
آه از حالتِ سیمایِ حسین
بینِ خون دید امانتها را
بعد از آن غربت و غارتها را
دست گردانِ غنیمتها را
باز هم گفتنِ قیمتها را
خواهرش در پِیِ سقایِ حسین
شد غروب و دو پسر را میدید
بر سرِ نیزه دو سر را میدید
دو سرِ خورده تبر را میدید
دورِ خود چند نفر را میدید
مانده اما به تماشای حسین
غمِ فرزند نمیدانی چیست
دو سه تا چین رویِ پیشانی چیست
در پیِ نیزه پریشانی چیست
بین نا51227 و حیرانی چیست
کیست زینب تک و تنهای حسین
کیست این حضرتِ زهرایِ حسین
کیست این سایۀ هَمپای حسین
کیست پیغمبرِ فردایِ حسین
کیست جز زینب کبری حسین
چادرش خورد تکان طوفان شد
کوه برخاست زمین حیران شد
ماه چرخی زد و سر گردان شد
کعبه هم دست بر آن دامان شد
کیست این مریم عذرای حسین
مادری که دو جگر آورده
هرچه دارد به نظر آورده
پیش خورشید، قمر آورده
زحمتش را به ثَمر آورده
آمده جان بدهد پایِ حسین
جان خود بر دو کبوتر داده
هر دو را سَمتِ خدا پَر داده
اذن اگر زود برادر داده
قسمِ چادرِ مادر داده
دل خوش است او به دو امضای حسین
هر دو مَرد اند و صاحب عَلَماند
ذوالفقاراند که هم پُشتِ هماند
هر دوتا پشت و پناهِ حرماند
هر دو در معرکه ثابت قدماند
خویش را کرده مُهیایِ حسین
پردۀ خیمه کشیده خانوم
کمکم انگار خمیده خانوم
رَزمِشان را که ندیده خانوم
فقط از دور شنیده خانوم
گوئیا هست خودش جایِ حسین
خندهها زود خبر آوردند
بادها یکسره پَر آوردند
سَرِ این دو، چه مگر آوردند
تیغها را همه در آوردند
هر دو اُفتاده به صحرایِ حسین
مادر است اینکه سَرَش درد گرفت
خواست خیزد کَمَرش درد گرفت
که دو جایِ جگرش درد گرفت
ناگهان بال و پَرَش درد گرفت
گفت ای وایِ من و وایِ حسین
قصدِ جانِ دو برادر کردند
نیزهها را دو برابر کردند
ضربهها را که مُکَرَر کردند
بعد هم نیَّتِ خنجر کردند
به شماره است نفسهای حسین
این طرف یک پسر اُفتاد زمین
قبل از آن یک تبر اُفتاد زمین
آن طرف آن دِگَر اُفتاد زمین
دشنهای دوروبَر اُفتاد زمین
غرقِ خونابه سراپایِ حسین
بِینِ میدان چقدر بَلوا بود
دو بدن بود هزاران پا بود
دو گلو بود و دو نِی بالا بود
دو سر اما سَرِشان دعوا بود
وای از خنده به غمهایِ حسین
از یکی زود زِرِه را کَندَند
از یکی جوشَنَش از جا کَندَند
وقتِ غارت همه یِکجا کَندَند
بود دایی تکُ تنها کَندَند
آه از حالتِ سیمایِ حسین
بینِ خون دید امانتها را
بعد از آن غربت و غارتها را
دست گردانِ غنیمتها را
باز هم گفتنِ قیمتها را
خواهرش در پِیِ سقایِ حسین
شد غروب و دو پسر را میدید
بر سرِ نیزه دو سر را میدید
دو سرِ خورده تبر را میدید
دورِ خود چند نفر را میدید
مانده اما به تماشای حسین
غمِ فرزند نمیدانی چیست
دو سه تا چین رویِ پیشانی چیست
در پیِ نیزه پریشانی چیست
بین نا51227 و حیرانی چیست
کیست زینب تک و تنهای حسین
نظرات
نظری وجود ندارد !