می دونستم دم رفتن که دیگه برنمی گردی
1355
4
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
میدونستم دمِ رفتن،که دیگه برنمیگردی
چه حالی داشتم اون وقتکه، منو داداش صدا کردی
علم افتاده رو خاک و، پیچیده تو حرم فریاد
رسیدم تا کنار تو، همه دیدن حسین افتاد
عجب چشمی، عجب تیری، جلو چشمات پرازخونه
عجب دستی، عجب فرقی، دو تا دستات تو میدونه
عجب مشکی، علی اصغر، دیگه زنده نمیمونه
***
عمود خیمه رو عباس، دیگه بعد از تو انداختم
قدش انقدر نبود داداش، اباالفضلی که میشناختم
با گریه میکشم داداش، من از چشمای تو تیرو
شنیدم مادرم اومد، دیدی جای کبودی رو
کجاست اون قامتِ رعنا، خجالت آره آبت کرد
تو رو شرمنده از روی، سکینه و ربابت کرد
نگو عباس، که مشک تو، جلو زینب خرابت کرد
****
چه حالی داشتم اون وقتکه، منو داداش صدا کردی
علم افتاده رو خاک و، پیچیده تو حرم فریاد
رسیدم تا کنار تو، همه دیدن حسین افتاد
عجب چشمی، عجب تیری، جلو چشمات پرازخونه
عجب دستی، عجب فرقی، دو تا دستات تو میدونه
عجب مشکی، علی اصغر، دیگه زنده نمیمونه
***
عمود خیمه رو عباس، دیگه بعد از تو انداختم
قدش انقدر نبود داداش، اباالفضلی که میشناختم
با گریه میکشم داداش، من از چشمای تو تیرو
شنیدم مادرم اومد، دیدی جای کبودی رو
کجاست اون قامتِ رعنا، خجالت آره آبت کرد
تو رو شرمنده از روی، سکینه و ربابت کرد
نگو عباس، که مشک تو، جلو زینب خرابت کرد
****
نظرات
نظری وجود ندارد !