سر بابامو بریدن، من و به اسیری بردن
1176
2
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
سر بابامو بریدن، من و به اسیری بردن
حال و روز من اینجا دیگه کیه که ندونه
آخه بگو به من عمه، سری که باشه رو نیزه
تو یه ماهه از اون سر، دیگه چیزی نمیمونه
برای این سه ساله، همین سرو آوردن
مسافر تنورو، به دست من سپردن
(وای بابا بابا)4
****
حالا منم و تویی، حالا منم و سرت
حالا تو بیا بشین، روی پای دخترت
(وای بابا بابا)4
****
یادته بابا میگفتی یه روزی توی مدینه
دست مادرو شکستن، جلوی چشای حیدر
حالا بیا ببین اینجا، سر همه رو شکستن
بدن همه کبوده، عمه شده مثه مادر
منم شبیه زهرا، ببین قدم خمیده
بیا ببین رقیه، همه موهاش سفیده
(وای بابا بابا)4
****
حالا شنیدی ازم، روضههای مادرو
حالا تو بیا بخون، لالایی آخرو
(وای بابا بابا)4
****
آخه چرا نمیپرسی، چی شده موی بلندم
بابا موهای سه سالهات، توی آتیش حرم سوخت
یه شبی که توی صحرا، سراغتو میگرفتم
بابا تو رو صدا کردم، که یه دفه کمرم سوخت
برام شده یه کابوس، صدای تازیونه
لگد زدن به پهلوم، بیعذر و بیبهونه
(وای بابا بابا)4
****
حالا که دیدی چی بود، سوغاتی این سفر
حالا دیگه وقتشه، منو با خودت ببر
(وای بابا بابا)4
حال و روز من اینجا دیگه کیه که ندونه
آخه بگو به من عمه، سری که باشه رو نیزه
تو یه ماهه از اون سر، دیگه چیزی نمیمونه
برای این سه ساله، همین سرو آوردن
مسافر تنورو، به دست من سپردن
(وای بابا بابا)4
****
حالا منم و تویی، حالا منم و سرت
حالا تو بیا بشین، روی پای دخترت
(وای بابا بابا)4
****
یادته بابا میگفتی یه روزی توی مدینه
دست مادرو شکستن، جلوی چشای حیدر
حالا بیا ببین اینجا، سر همه رو شکستن
بدن همه کبوده، عمه شده مثه مادر
منم شبیه زهرا، ببین قدم خمیده
بیا ببین رقیه، همه موهاش سفیده
(وای بابا بابا)4
****
حالا شنیدی ازم، روضههای مادرو
حالا تو بیا بخون، لالایی آخرو
(وای بابا بابا)4
****
آخه چرا نمیپرسی، چی شده موی بلندم
بابا موهای سه سالهات، توی آتیش حرم سوخت
یه شبی که توی صحرا، سراغتو میگرفتم
بابا تو رو صدا کردم، که یه دفه کمرم سوخت
برام شده یه کابوس، صدای تازیونه
لگد زدن به پهلوم، بیعذر و بیبهونه
(وای بابا بابا)4
****
حالا که دیدی چی بود، سوغاتی این سفر
حالا دیگه وقتشه، منو با خودت ببر
(وای بابا بابا)4
نظرات
نظری وجود ندارد !