آه صاحب پرچم آتشی ترین آهه
1732
16
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
آه صاحب پرچم آتشی ترین آهه
ذکرِ عصرِ تاسوعا، یا بقیه اللّهه
میدونیم که این شبا سر به ما زدی آقا
اومدی تسلایِ قلب ما شدی آقا
جونِ عالم فدات، پسرِ فاطمه
با خودت قلبمو میبری علقمه
همه جا کربلا، همه جا نینوا
من اباالفضلیم، به امیدِ خدا
***
ما یه عمره که هر روز، بیقرارِ عباسیم
غیرِ حضرتِ عباس، هیچ کسی رو نمیشناسیم
بی قراریم و امروز آخرین امیدِ ماس
زندگیمونو میدیم، پایِ حضرتِ عباس
با همین روضهها، به خدا میرسم
من اباالفضلیم، به ابالفضل قسم
همه جا کربلا، همه جا نینوا
من اباالفضلیم، به امیدِ خدا
***
درمون همه دردا، روضههایِ آقامه
روضۀ لبِ خشکش، روضۀ امان نامه
روضۀ جیگر سوزِ مادرِ علی اصغر
روضۀ تمنایِ اون همه زن و دختر
وقتی که بدونِ دست، از رویِ فرس افتاد
روضۀ حرم، وقتی ساقی از نفس افتاد
سرِ ماهِ حسین، میونِ راه شکست
علم افتاد زمین، کمرِ شاه شکست
***
***
یک لحظه ام شده به روی پای خود بایست
فریاد میزنند که پاشیده لشگرم
با هر عذاب و زحمت و جان کندنی شده
باید تو را از علقمه تا خیمهها برم
دستی به تن نمانده که بر شانهام نهی
باید کشان کشان برمت جانبِ حرم
یک یا علی بگو و به همراهِ من بیا
میبردمت به خیمه اگر بود اکبرم
درماندهام کنارِ تو باشم و یا خبر..
از حال و روزِ تو برسانم به دخترم
رفتی، تمامِ اهلِ حرم نیمه جان شدند
برگرد تا نمرده زِ دلشوره، خواهرم
برگرد تا نرفته کسی جانبِ خیام
برگرد تا نگفته کسی وای معجرم
زهرا گرفته در دمِ آخر، سرِ تو را
من را بگو که شمر نهد پا به حنجرم
تو سر نهادهای دمِ آخر به سینهام
من را بگو، که رو به زمین میشود سرم
من را بگو، که در دلِ گودالِ قتلگاه
از تن جدا کنند سرم، پیشِ مادرم
***
ذکرِ عصرِ تاسوعا، یا بقیه اللّهه
میدونیم که این شبا سر به ما زدی آقا
اومدی تسلایِ قلب ما شدی آقا
جونِ عالم فدات، پسرِ فاطمه
با خودت قلبمو میبری علقمه
همه جا کربلا، همه جا نینوا
من اباالفضلیم، به امیدِ خدا
***
ما یه عمره که هر روز، بیقرارِ عباسیم
غیرِ حضرتِ عباس، هیچ کسی رو نمیشناسیم
بی قراریم و امروز آخرین امیدِ ماس
زندگیمونو میدیم، پایِ حضرتِ عباس
با همین روضهها، به خدا میرسم
من اباالفضلیم، به ابالفضل قسم
همه جا کربلا، همه جا نینوا
من اباالفضلیم، به امیدِ خدا
***
درمون همه دردا، روضههایِ آقامه
روضۀ لبِ خشکش، روضۀ امان نامه
روضۀ جیگر سوزِ مادرِ علی اصغر
روضۀ تمنایِ اون همه زن و دختر
وقتی که بدونِ دست، از رویِ فرس افتاد
روضۀ حرم، وقتی ساقی از نفس افتاد
سرِ ماهِ حسین، میونِ راه شکست
علم افتاد زمین، کمرِ شاه شکست
***
***
یک لحظه ام شده به روی پای خود بایست
فریاد میزنند که پاشیده لشگرم
با هر عذاب و زحمت و جان کندنی شده
باید تو را از علقمه تا خیمهها برم
دستی به تن نمانده که بر شانهام نهی
باید کشان کشان برمت جانبِ حرم
یک یا علی بگو و به همراهِ من بیا
میبردمت به خیمه اگر بود اکبرم
درماندهام کنارِ تو باشم و یا خبر..
از حال و روزِ تو برسانم به دخترم
رفتی، تمامِ اهلِ حرم نیمه جان شدند
برگرد تا نمرده زِ دلشوره، خواهرم
برگرد تا نرفته کسی جانبِ خیام
برگرد تا نگفته کسی وای معجرم
زهرا گرفته در دمِ آخر، سرِ تو را
من را بگو که شمر نهد پا به حنجرم
تو سر نهادهای دمِ آخر به سینهام
من را بگو، که رو به زمین میشود سرم
من را بگو، که در دلِ گودالِ قتلگاه
از تن جدا کنند سرم، پیشِ مادرم
***
نظرات
نظری وجود ندارد !