حاج محمود کریمی

ای شرفِ عالم و آدم سلام ای نمکِ ماهِ محرم، سلام

1424
4
ای شرفِ عالم و آدم سلام
ای نمکِ ماهِ محرم، سلام

تیر اگر سمتِ گلویت شتافت
حنجرِ تو ظلمتِ شب را شکافت

بینِ سران از همه سرتر تویی
اصغری و ذبیحِ اکبر تویی

قطرۀ شیری زِ لبت ریخته
با گِلِ اجدادِ من آمیخته

فیضِ لبت شیر شد و مادرم
ریخت به جانِ من و شد باورم

شمعِ تو شد گرمیِ فانوسِ عشق
بندِ قماتِ تو، ناقوسِ عشق

گسترۀ مهر شده سایه‌ات
حوریِ فردوس شده دایه‌ات

حوریه گیسویِ خودش تافته
رشتۀ قنداقِ تو را بافته

تشنگی‌ات سیرِ الی الله شد
سنِ تو، کوتاه‌ترین راه شد

ای ترکِ لعل تو زخمِ رباب
ماهیِ در حسرت یک قطره آب

برد خدا خونِ تو در آسمان
ور نه زمین می‌شد آتشفشان

ملجا و امیدِ مراجع، تویی
مرجعِ تقلیدِ مراجع، تویی

حوزه به ایثارِ تو آمد پدید
بی‌نظرت، شیخ نگردد مفید

آخرِ هر درس که شد روضه‌ات
خمینی آمد زِ دل حوزه‌ات

نیست عجب گر بشود انقلاب
از نفسِ خستۀ طفلِ رباب

ای پسرِ خامسِ آل عبا
مدافعان کرده به تو اقتدا

راهِ نجاتِ همه امت، تویی
روزِ جزا صاحبِ دولت، تویی

عشق در آن روز بساط آورد
فاطمه اسبابِ نجات آورد

دستِ بریده‌است به دستانِ او
تو آرمیده‌ای به دامانِ او

همره بانیِ شفاعت، تویی
سوارۀ روزِ قیامت، تویی

یک سره فریاد زند، نَشعَتین
أرحمی یا علی ابن الحسین

ترسم از آن دم که تلاطم شود
نالۀ من بینِ همه گم شود

آمدم امروز که بشناسی‌ام
به عشقِ تو حضرتِ عباسی‌ام

اذن بده حاجتم افزون کنم
پایِ خود از گلیم، بیرون کنم

رویِ من خسته علامت بزن
امانِ از روزِ قیامت بزن

تا که سر از خاک برون آورم
خلق بداند زِ علی اصغرم

واقعه را کرب‌وبلا می‌کنی
سینه‌زنان را تو سوا می‌کنی

بزمِ عزایت شده ما را نصیب
رشک برد گریه‌کنان را حبیب

مادرِ موسی نفسی غصه خورد
طفلِ زبان بسته به دریا سپرد

طاقتِ مادر که به آخر رسید
صبح به دستِ خودِ مادر رسید

مادرت از مشک که شد ناامید
داد تو را دستِ پدر با امید

تا مگر از مهریة فاطمه
آب بنوشی کمی از علقمه

مادر تو خود زِ عطش، سوخته
دیده به برگشتنِ تو دوخته

اهلِ حرم، دخترکان، عمه‌هات
شاهدِ مظلومیِ این لحظه‌هات

جن و ملک با همة عرشیان
روحُ الامین با همه کرّوبیان

حیدر و طاها و همة انبیا
شاهدِ این واقعه حتی خدا

گفت حسین: این من و این اصغرم
من پسرِ دخترِ پیغمبرم

تیغ نبسته به کمر، بنگرید
همره من نیست سپر، بنگرید

کیست که این تشنه به همره برد
آب بنوشاند و باز آورد

از وسطِ هلهله و ساز و دَف
قوسِ کمان باز شد از آن طرف

پاره شد از تیر همین که گلوت
رفت فرو کلِّ جهان در سکوت

بر لبِ خشکِ تو که لبخند بود
رأسِ تو از پوست به مو بند بود

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش