با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت
1515
27
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: شور
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت
تو دلیلِ دم زدن و نفسم، که دمی به تو برسم
به نامِ عشق قسم، تویی همه کسم
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
منم آنکه ذرۀ ذرهام، شدهام به عشق مقیم تو
تو پناه کلِ وجودی و، منم اهلِ کهف و رقیم تو
زِ خرابههایِ دلم زنم، در آستانِ عظیم تو
به جهان نیامده سائلم، به عطایِ دستِ کریم تو
شب و روز من شده آرزو، به خیالِ تو به حریمِ تو
شده است روضۀ جنتم
شررِ شنیدنِ روضهها
رسد از فرا سویِ آسمان
قتل الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
همۀ صفات نفهاتِ حسین، ملکوت بساطِ حسین
قسم به ذاتِ حسین، بهشت صراطِ حسین
دل به تو دادم، از بندِ عالم آزادم
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
به خدایِ عزوجل قسم، نشوم جدا دمی از درت
زِ مدیحِ اصغرت عاجزم، چه رسد به رتبۀ اکبرت
به تمامِ عمر گرفتهام، همه حاجتم زِ برادرت
سرِ من فدایِ سریِ که شد، رویِ نیزه در برِ خواهرت
رسدم هنوز ز کربلا، شبِ جمعه روضه مادرت
که بمیرم از غمِ حنجرت
که سرت شد از بدنت جدا
شده روضۀ لبِ دخترت
قتلَ الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
غم شهد و شور و فراق و زده به دل شرارة تو
همه راه چارۀ من، به یک اشارۀ تو
جانِ من ارباب، اقایِ بی کفن ارباب
پدرم شود به فدایِ آن، بدنِ به خاک تپیدهات
که سه روز ماند و کفن نشد، تنِ تا به عرش رسیدهات
زِ خوشیِ عمر بریدهام، به عزایِ حلقِ بریدهات
گلِ گریههام شکفته از، گلِ رویِ خار دویدهات
دلِ دیده داغِ برادر و کمرِ ز غصه خمیدهات
لبِ شیرخواره ترک ترک
نرسید ساقیِ تشنهها
چو عمو فتاد به خاک و خون
قتل الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جان ما هم به قربانت)4
***
تو دلیلِ دم زدن و نفسم، که دمی به تو برسم
به نامِ عشق قسم، تویی همه کسم
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
منم آنکه ذرۀ ذرهام، شدهام به عشق مقیم تو
تو پناه کلِ وجودی و، منم اهلِ کهف و رقیم تو
زِ خرابههایِ دلم زنم، در آستانِ عظیم تو
به جهان نیامده سائلم، به عطایِ دستِ کریم تو
شب و روز من شده آرزو، به خیالِ تو به حریمِ تو
شده است روضۀ جنتم
شررِ شنیدنِ روضهها
رسد از فرا سویِ آسمان
قتل الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
همۀ صفات نفهاتِ حسین، ملکوت بساطِ حسین
قسم به ذاتِ حسین، بهشت صراطِ حسین
دل به تو دادم، از بندِ عالم آزادم
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
به خدایِ عزوجل قسم، نشوم جدا دمی از درت
زِ مدیحِ اصغرت عاجزم، چه رسد به رتبۀ اکبرت
به تمامِ عمر گرفتهام، همه حاجتم زِ برادرت
سرِ من فدایِ سریِ که شد، رویِ نیزه در برِ خواهرت
رسدم هنوز ز کربلا، شبِ جمعه روضه مادرت
که بمیرم از غمِ حنجرت
که سرت شد از بدنت جدا
شده روضۀ لبِ دخترت
قتلَ الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جانِ ما هم به قربانت)4
***
غم شهد و شور و فراق و زده به دل شرارة تو
همه راه چارۀ من، به یک اشارۀ تو
جانِ من ارباب، اقایِ بی کفن ارباب
پدرم شود به فدایِ آن، بدنِ به خاک تپیدهات
که سه روز ماند و کفن نشد، تنِ تا به عرش رسیدهات
زِ خوشیِ عمر بریدهام، به عزایِ حلقِ بریدهات
گلِ گریههام شکفته از، گلِ رویِ خار دویدهات
دلِ دیده داغِ برادر و کمرِ ز غصه خمیدهات
لبِ شیرخواره ترک ترک
نرسید ساقیِ تشنهها
چو عمو فتاد به خاک و خون
قتل الحسین بکربلا
(با شهیدانت، جان ما هم به قربانت)4
***
نظرات
نظری وجود ندارد !