شبی که من جا موندم و وجودمو ماتم گرفت
1452
10
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
شبی که من جا موندم و وجودمو ماتم گرفت
صدات زدم نشنیدی و، تنها شدم، گریم گرفت
هر کاری کردم گریه نکنم، نشد
خواستم به لبهات بوسه بزنم، نشد
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
بالا سرم رسید و گفت، کجا میخوای فرار کنی
موهامُ هی کشید و گفت، حالا میخوای چیکار کنی
هر چی دوییدم تا که برسم، نشد
انقدر که هق هق بود تو نفسم، نشد
بیابون بود و منه سرگردون
با اون بیرحمِ نامسلمون
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
زهرا اومد کمک ولی، نشد برام کاری کنه
دشمن نذاشت که مادرم، ازم پرستاری کنه
مادر میخواست آرومم کنه، نشد
موهامو اومد شونه بزنه، نشد
پایِ چشمام، گلِ آتیشه
دیگه تا زندم، خوب نمیشه
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
صدات زدم نشنیدی و، تنها شدم، گریم گرفت
هر کاری کردم گریه نکنم، نشد
خواستم به لبهات بوسه بزنم، نشد
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
بالا سرم رسید و گفت، کجا میخوای فرار کنی
موهامُ هی کشید و گفت، حالا میخوای چیکار کنی
هر چی دوییدم تا که برسم، نشد
انقدر که هق هق بود تو نفسم، نشد
بیابون بود و منه سرگردون
با اون بیرحمِ نامسلمون
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
زهرا اومد کمک ولی، نشد برام کاری کنه
دشمن نذاشت که مادرم، ازم پرستاری کنه
مادر میخواست آرومم کنه، نشد
موهامو اومد شونه بزنه، نشد
پایِ چشمام، گلِ آتیشه
دیگه تا زندم، خوب نمیشه
(تار میبینم، سرم سنگینه
عجب دستی داشت، خیر نبینه)2
***
نظرات
نظری وجود ندارد !