حنیف طاهری

بی‌همگان به سر شود، بی‌تو به سر نمی‌شود

1773
2
بی‌همگان به سر شود، بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی‌شوم

باغ و بهار من تویی، تاب و قرار من تویی
دار و ندار من تویی، بی تو به سر نمی‌شود

چشمۀ نورِ روشنم، تشنۀ دینت منم
نیست شبی که دامنم، غرق گوهر نمی‌شود

دل در آتشِ، غمِ رخت، تا که خانه کرد
دیده سیلِ خون، به دامنم، بس روانه کرد

جان حسین، جانان حسین
دین حسین، آیین حسین

قلبی لدیک یا اباعبدالله
نفسی فداک یا حسین ثارالله

****
چون مه نو، به ره گذر، گر به تو افتدم نظر

جام دو چشم من پر از، خونِ جگر نمی‌شود
ای به غمت، نیاز من، سوز تو چاره ساز من

رنج دل صبورم از، رنج سفر نمی‌شود
ای به لبم پیام تو، زنده‌ام از قیام تو

بدون ذکر نام تو، شبم سحر نمی‌شود
رو به روی تو، اگر شود ، گفتگو کنم

کفر نعمت است، اگر بهشت، آرزو کنم
یا حسین، آقا حسین

سرور و مولا حسین
من لی سواک یا اباعبدالله

ان لی هواک یا حسین ثارالله
***

جان منی، جان منی، جان من
یوسف در کلبۀ احزان من

مور توام، مور توام، مور تو
بندگیت تاجِ سلیمان من

نوش من نیش مکن
جگرم ریش مکن

دورم از خویش مکن
ز تو من زنده شدم

جان پاینده شدم
مهر تابنده شدم

ای یارم اباعبدالله، دلدارم اباعبدالله
تو را دارم، تو را دارم، اباعبدالله

(لبیک اباعبدالله)4
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش