حنیف طاهری

همه دردامو شمردم، همه جمع شد تو همین آه

1124
2
همه دردامو شمردم، همه جمع شد تو همین آه
دوای دردای مایی، العجل بقیه الله

چشام آلوده دنیاست، دیدنت برام محاله
برا من هیچی نمونده، غیر اشکی که زُلاله

چشم تو برای جدّت، مثه یه کاسۀ خونه
حالتو به خدا هیچ کس، نمی‌دونه نمی دونه

برا تو امشب می‌خونم، روضۀ دو تا برادر
یکیشون پاره جیگر شد، اون یکی بریده حنجر

یکیشون خیلی غریب بود، غمای تو کوچه‌رو دید
هر چقدر زخم زبون خورد، مثه کوه همه‌رو می‌شنید

روزی که بارِ سفر بست، گریه می‌کرد آروم آروم
قاسمو سپرد به دستِ، عموی غریب و مظلوم

روزِ عاشورا رسیده، حالا قاسم نیمه جونه
عموی غریب و مظلوم، بالای سرش می‌خونه

با نگاهای قشنگت، دل و داری می‌سوزونی
می‌میرم وقتی پاهاتو، روی خاکا می‌کشونی

ای امانتِ برادر، خجالت می‌کشم از تو
رو زمین نکش پاهاتو، این شده خواهشم از تو

منم و چشمای گریون
منم و حال پریشون

باز یه بار بگو عمو جون
خیمه‌ها چشم انتظاره

مادرت دل‌شوره داره
از چشام می‌خونی قاسم

خجالت داره می‌باره
سردی دستات منو کشت

خشکی لبات منو کشت
نفسات بوی حسن داشت

غصۀ بابات منو کشت
دلت و زدی به دریا

رسیدی به عرشِ اعلا
چیزی که دلت می‌خواست شد

قد تو رسید به سقا
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش