دلم دریاچهی غم شد دوباره
1807
6
- ذاکر: حنیف طاهری
- سبک: شعر آخر
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
دلم دریاچهی غم شد دوباره
ملائک نوحه خوانان حسیناند
بخون ای دل که دشتستون صدا شه
کمی فائز بخون دردم دوا شه
ملائک نوحه خونان حسیناند
بخون والله خدا هم از خداشه
اگر چه این سفر باشد خدایی
ولی آید از آن بوی جدایی
کریم از خوشه چین، خرمن نگیرد
خدا هرگز تو را از من نگیرد
از آن ترسم به غم دمساز گردم
تو را بگذارم و خود باز گردم
گرچه پایم را زمین نامحرم است
دور تا دورم ببین نامحرم است
نیست عباس و علیِ اکبرت
بین دشمن مانده تنها خواهرت
مَحرمِ زینب، رسیده وقتِ سواری
بر شتر من نه محملی، نه عماری
یا تو زِ جا خیز یا که اکبر و عباس
یا که به دشمن بگو رود به کناری
***
ملائک نوحه خوانان حسیناند
بخون ای دل که دشتستون صدا شه
کمی فائز بخون دردم دوا شه
ملائک نوحه خونان حسیناند
بخون والله خدا هم از خداشه
اگر چه این سفر باشد خدایی
ولی آید از آن بوی جدایی
کریم از خوشه چین، خرمن نگیرد
خدا هرگز تو را از من نگیرد
از آن ترسم به غم دمساز گردم
تو را بگذارم و خود باز گردم
گرچه پایم را زمین نامحرم است
دور تا دورم ببین نامحرم است
نیست عباس و علیِ اکبرت
بین دشمن مانده تنها خواهرت
مَحرمِ زینب، رسیده وقتِ سواری
بر شتر من نه محملی، نه عماری
یا تو زِ جا خیز یا که اکبر و عباس
یا که به دشمن بگو رود به کناری
***
نظرات
نظری وجود ندارد !