دیگه رها کنید، یوسف کنعان منو
1183
0
- ذاکر: حاج حسن خلج
- سبک: واحد
- موضوع:
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
دیگه رها کنید، یوسف کنعان منو
ای نامسلمونا، قاری قرآن منو
خدا بخیر کنه، گریه طوفان منو
اینا با اسمت دشمنن، با بغضِ حیدر اومدن
برا همین با دشنه و، نیزه و خنجر اومدن
خدا کنه لیلا نیاد، تو رو به این حال ببینه
نبینه اعضای تنت، جدا جدا رو زمینه
ای وای، بابا توون نداره
تا خیمهها بیاره
این جسم پاره پاره
***
میخوای صدام کنی، لختۀ خون نمیذاره
میخوام نگات کنم، اشگ روون نمیذاره
میخوام بیام پیشت، قدِکمون نمیذاره
کبوترم خشکِ لبات، قربون چشمای ترت
مونده رو دستای بابا، از تو فقط چند تا پرت
نمیتونم داد نزنم، میون این هلهلهها
چجور تو رو بغل کنم، با این همه فاصلهها
ای وای، پاشو بریم به خیمه
پاشو که اومد عمه
***
حالا که زانوهام، منو به تو میرسونه
زلف پریشونت، بانیِ چشم گریونه
نسیمِ کربلا، با تو چه نامهربونه
ساقههای شکستتو، به هر طرف باد میبره
پاشو جوونم که قدت، عصای دست پدره
با دیدنت تازه شده، دوباره زخمِ جگرم
دلم رو تا مدینه برد، حالت پهلوت پسرم
ای وای، کنار تو میشینم
تنت رو نازنینم
توی عبا میچینم
***
ای نامسلمونا، قاری قرآن منو
خدا بخیر کنه، گریه طوفان منو
اینا با اسمت دشمنن، با بغضِ حیدر اومدن
برا همین با دشنه و، نیزه و خنجر اومدن
خدا کنه لیلا نیاد، تو رو به این حال ببینه
نبینه اعضای تنت، جدا جدا رو زمینه
ای وای، بابا توون نداره
تا خیمهها بیاره
این جسم پاره پاره
***
میخوای صدام کنی، لختۀ خون نمیذاره
میخوام نگات کنم، اشگ روون نمیذاره
میخوام بیام پیشت، قدِکمون نمیذاره
کبوترم خشکِ لبات، قربون چشمای ترت
مونده رو دستای بابا، از تو فقط چند تا پرت
نمیتونم داد نزنم، میون این هلهلهها
چجور تو رو بغل کنم، با این همه فاصلهها
ای وای، پاشو بریم به خیمه
پاشو که اومد عمه
***
حالا که زانوهام، منو به تو میرسونه
زلف پریشونت، بانیِ چشم گریونه
نسیمِ کربلا، با تو چه نامهربونه
ساقههای شکستتو، به هر طرف باد میبره
پاشو جوونم که قدت، عصای دست پدره
با دیدنت تازه شده، دوباره زخمِ جگرم
دلم رو تا مدینه برد، حالت پهلوت پسرم
ای وای، کنار تو میشینم
تنت رو نازنینم
توی عبا میچینم
***
نظرات
نظری وجود ندارد !