اذان با پای خود دارد به میدان میرود
1188
1
- ذاکر: حاج حسن خلج
- سبک: شعر روضه
- موضوع:
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
اذان با پای خود دارد به میدان میرود
با اشهد ان لا اله و اشهد انّ رسول و
اشهد و انَّ علیهایش
اذان دارد به میدان میرود با پای خود
با شانههای محکم و چشمان نافذ
با سر و دست و خلاصه کل اعضایش
حسین ابن علی مثل نماز است و
علی اکبرش مثل اذان قطعا
اذان پیش نمازش میدهد با عشق ، جان قطعا
صلاتی در صلاتِ ظهر، در هجر اذانش
آه خواهد شد کمان قطعا
قدم برداشت در ذهنم دوباره روضۀ اکبر
قدم زد در سرم هی روضههای باز تا گودال و
بعدش روضۀ انگشتر و انگشت
قدم برداشتند اصلا دوستان فعل قدم برداشتن در کربلا، شد روضۀ امشب که هر جا زد قدم آقا علی اکبر
برایش سینه میکوبید و فدایش گشت با هر ضربه ای زینب
قدم برداشت وقتی روبروی لشگر دشمن به هیبت گوییا پیغمبر از غارِ حرا برگشت
چه سرهایی که دنبال علی رفت و به دنبالش به سمت خیمهها برگشت
قدم برداشت و آمد علی در محضر بابا
علیِ اکبر بابا، همان زهرا، همان حیدر، همان پیغمبرِ بابا
قدم برداشت پیش چشم بابا و
به حال مرگ شد در کربلا بابا
به خود زد بار ها اکبر به خود زد بار ها بابا
صدا زد تا قدم برداشتی، بابا
قدم برداشت تا بابا
اگر چه مضطر و مشکل ، برید آخر ز بابا دل
چونان که موج از ساحل، برید آخر ز بابا و
بریدن گشت آن فعلی که در این روزه وقت صرف
ابعاد ِغم ارباب ما را میکند کامل
بریدم گفت بابا که بریدم از جهان وقتی بریدی اکبرم، از خیمه پایت را
بریدم از جهان وقتی بریدی آه از گوشم صدایت را
بریدم تا بریدی و بریدند آه جسمت را بریده هی بریده
تا به آنجا که فقط گفتا پدر، با هر نفس یک حرف اسمت را
بریدن میکند معنا فقط یک گوشه از غمهای بابا را
بریدن تازه از یک زاویه تعریف خواهد کرد معنای ظریف اربا اربا را
که هر عضوت بریده گشته با شمشیرها آخر
چونان که از تو در میدان نماندست بغیر از رد پا آخر
بریدند از تو در این جنگ ، طوری که بریده گشت در نایت صدا آخر
بریدن چون که گردد نامرتب داستانش فرق خواهد کرد
بریدنهای دست و پا و ...
بریدن میشود آغاز وقتی میشود در اولین برخوردها
اسم علی اکبرت ابراز
بریدن بدین ترتیب دارد میشود هی روضههایت باز
و کمکم میبرد جسم تو را شمشیر و
تیغ و تیر و نیزه و مقراض
و با مقراض ، گشتی چون گل پرپر
و با مقراض علی اکبرِ ارباب شد کمکم علی اصغر
****
با اشهد ان لا اله و اشهد انّ رسول و
اشهد و انَّ علیهایش
اذان دارد به میدان میرود با پای خود
با شانههای محکم و چشمان نافذ
با سر و دست و خلاصه کل اعضایش
حسین ابن علی مثل نماز است و
علی اکبرش مثل اذان قطعا
اذان پیش نمازش میدهد با عشق ، جان قطعا
صلاتی در صلاتِ ظهر، در هجر اذانش
آه خواهد شد کمان قطعا
قدم برداشت در ذهنم دوباره روضۀ اکبر
قدم زد در سرم هی روضههای باز تا گودال و
بعدش روضۀ انگشتر و انگشت
قدم برداشتند اصلا دوستان فعل قدم برداشتن در کربلا، شد روضۀ امشب که هر جا زد قدم آقا علی اکبر
برایش سینه میکوبید و فدایش گشت با هر ضربه ای زینب
قدم برداشت وقتی روبروی لشگر دشمن به هیبت گوییا پیغمبر از غارِ حرا برگشت
چه سرهایی که دنبال علی رفت و به دنبالش به سمت خیمهها برگشت
قدم برداشت و آمد علی در محضر بابا
علیِ اکبر بابا، همان زهرا، همان حیدر، همان پیغمبرِ بابا
قدم برداشت پیش چشم بابا و
به حال مرگ شد در کربلا بابا
به خود زد بار ها اکبر به خود زد بار ها بابا
صدا زد تا قدم برداشتی، بابا
قدم برداشت تا بابا
اگر چه مضطر و مشکل ، برید آخر ز بابا دل
چونان که موج از ساحل، برید آخر ز بابا و
بریدن گشت آن فعلی که در این روزه وقت صرف
ابعاد ِغم ارباب ما را میکند کامل
بریدم گفت بابا که بریدم از جهان وقتی بریدی اکبرم، از خیمه پایت را
بریدم از جهان وقتی بریدی آه از گوشم صدایت را
بریدم تا بریدی و بریدند آه جسمت را بریده هی بریده
تا به آنجا که فقط گفتا پدر، با هر نفس یک حرف اسمت را
بریدن میکند معنا فقط یک گوشه از غمهای بابا را
بریدن تازه از یک زاویه تعریف خواهد کرد معنای ظریف اربا اربا را
که هر عضوت بریده گشته با شمشیرها آخر
چونان که از تو در میدان نماندست بغیر از رد پا آخر
بریدند از تو در این جنگ ، طوری که بریده گشت در نایت صدا آخر
بریدن چون که گردد نامرتب داستانش فرق خواهد کرد
بریدنهای دست و پا و ...
بریدن میشود آغاز وقتی میشود در اولین برخوردها
اسم علی اکبرت ابراز
بریدن بدین ترتیب دارد میشود هی روضههایت باز
و کمکم میبرد جسم تو را شمشیر و
تیغ و تیر و نیزه و مقراض
و با مقراض ، گشتی چون گل پرپر
و با مقراض علی اکبرِ ارباب شد کمکم علی اصغر
****
نظرات
نظری وجود ندارد !