عمری‌ست کشیدم به دلم بارِ غمت را
1180
0
- ذاکر: حاج حسن خلج
- سبک: واحد
- موضوع:
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
عمری‌ست کشیدم به دلم بارِ غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
عمری‌ست به دل نقش نمودم به خط اشک
ای خونِ خدا شعرِ خوش محتشمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
باز آمده از راه گدای همه روزه
کوتاه مکن سایۀ لطف و کرمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
سوگند به زینب برسان لحظۀ آخر
بر دیدۀ این غم زده خاک قدمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
تا جانِ دوباره منِ دل‌مُرده بگیرم
بفرست مسیحا به دلِ مرده دمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
کن قسمت من باز که بیچاره ترینم
آقا که ببینم شبِ جمعه حرمت را
***
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
عمری‌ست به دل نقش نمودم به خط اشک
ای خونِ خدا شعرِ خوش محتشمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
باز آمده از راه گدای همه روزه
کوتاه مکن سایۀ لطف و کرمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
سوگند به زینب برسان لحظۀ آخر
بر دیدۀ این غم زده خاک قدمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
تا جانِ دوباره منِ دل‌مُرده بگیرم
بفرست مسیحا به دلِ مرده دمت را
عمری‌ست کشیدم به دلم بار غمت را
عمری‌ست کشیدم سر دوشم علمت را
کن قسمت من باز که بیچاره ترینم
آقا که ببینم شبِ جمعه حرمت را
***
نظرات
نظری وجود ندارد !
