حاج محمدرضا طاهری

دیدن دستای بسته اومدی

1271
0
دیدن دستای بسته اومدی
پیش کاروانِ خسته اومدی

حالا که دیگه نمی‌تونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی

بگو تو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گله‌مندم نکنند

بخدا خیلی سرم درد می‌کنه
بگو از موهام بلندم نکنند

شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بریده شد

شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزه‌هایی که واست خریده شد

کی روی سینه‌ات نشسته بابایی
چشمای نازتو بسته بابایی

هنوزم داره خون از لبت می‌ره
دندوناتو کی شکسته بابایی

بابا جون مثل تو دنیا نداره
تو دلم جز تو کسی جا نداره

دخترا منو به هم نشون می‌دن
می‌گن این دختره بابا نداره

دمِ دروازه همین که رسیدم
چیزی جز بی‌احترامی ندیدم

تو شلوغی وسط نامحرما
صدای آه عمومو شنیدم

از نگاه تند و تیز بدم می‌آد
توی شام از همه چیز بدم می‌آد

مجلس شراب منو ریخته بهم
خیلی از اسمِ کنیز بدم می‌آد

دلارو با روضه بی‌قرار کنم
همه رو به داغ تو دچار کنم

نون و خرما جلو پام پرت می‌کنن
چند روزه گرسنمه چیکار کنم

تو رو هی می‌بوسیدم یادش بخیر
روی پات می‌خوابیدم یادش بخیر

واسه من قصه می‌گفتی یادته
خوابای خوب می‌دیدم یادش بخیر

می‌خونم با این لبای پرِ خون
زیر لب اِنا الیه راجعون

نباید محتضر و تنها گذاشت
این شبِ آخری رو پیشم بمون

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش