بعد یک عمر که با بودن تو سر کردم
1934
18
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: شب و روز عاشورا
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
بعد یک عمر که با بودن تو سر کردم
حال باید تک و تنها به حرم برگردم
من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصّه شبیه تو رشادت دارم
سایهات را زِ سرم کاش خدا کم نکند
من بمیرم اگر این عشق هلاکم نکند
دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم
تو بمان خیمه خودم میروم و میجنگم
آنقدر آه نکش خواهرت افتاد زمین
طاقتم نیست ببینم سرت افتاد زمین
خواهرم عاطفهی خواهریام را چه کنم
پیرهن بافتهی مادریام را چه کنم
دیدم از دور کسی چکمهی خود پا میکرد
زیر حلقوم تو را شمر تماشا میکرد
حاضرم رو بزنم چنگ به رویت نزنند
موی خود را بکنم پنجه به مویت نزنند
حال باید تک و تنها به حرم برگردم
من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصّه شبیه تو رشادت دارم
سایهات را زِ سرم کاش خدا کم نکند
من بمیرم اگر این عشق هلاکم نکند
دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم
تو بمان خیمه خودم میروم و میجنگم
آنقدر آه نکش خواهرت افتاد زمین
طاقتم نیست ببینم سرت افتاد زمین
خواهرم عاطفهی خواهریام را چه کنم
پیرهن بافتهی مادریام را چه کنم
دیدم از دور کسی چکمهی خود پا میکرد
زیر حلقوم تو را شمر تماشا میکرد
حاضرم رو بزنم چنگ به رویت نزنند
موی خود را بکنم پنجه به مویت نزنند
نظرات
نظری وجود ندارد !