دست بگذار به قلبم نگرانم بابا
1287
3
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
دست بگذار به قلبم نگرانم بابا
تا که آرام شود روح و روانم بابا
چند وقت است صدایم نزدی دختر من
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا
نه تو هستی، نه عمو، نه علیاکبر هم هست
پس برای چه کسی مدح بخوانم بابا
بس که در راه دویدم، بخدا خسته شدم
بغلم کن، روی پایت بنشانم بابا
حرفهای بدی امروز به من گفت یزید
وای بند آمده از شرم، زبانم بابا
زَجر ملعون، به روی جای لبت سیلی زد
چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا
گیسویم سوختهاست و کف پام آبله بود
بازویم نیز شکسته به گمانم بابا
سینهات هستیِ من بود، خرابش کردند
چه کسی پای نهاده به جهانم بابا
حرمله تیر به تو زد، بخدا میکشمش
آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا
جانِ من، بند به موهایِ پریشان تو بود
گیسویت سوخت، چرا زنده بمانم بابا
***
تا که آرام شود روح و روانم بابا
چند وقت است صدایم نزدی دختر من
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا
نه تو هستی، نه عمو، نه علیاکبر هم هست
پس برای چه کسی مدح بخوانم بابا
بس که در راه دویدم، بخدا خسته شدم
بغلم کن، روی پایت بنشانم بابا
حرفهای بدی امروز به من گفت یزید
وای بند آمده از شرم، زبانم بابا
زَجر ملعون، به روی جای لبت سیلی زد
چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا
گیسویم سوختهاست و کف پام آبله بود
بازویم نیز شکسته به گمانم بابا
سینهات هستیِ من بود، خرابش کردند
چه کسی پای نهاده به جهانم بابا
حرمله تیر به تو زد، بخدا میکشمش
آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا
جانِ من، بند به موهایِ پریشان تو بود
گیسویت سوخت، چرا زنده بمانم بابا
***
نظرات
نظری وجود ندارد !