حاج منصور ارضی

جوان به هیأت تو آمدیم و پیر شدیم

1126
0
جوان به هیأت تو آمدیم و پیر شدیم
ز قبل روز تولد تو را اسیر شدیم

جسارتا ز حساب و کتاب باکی نیست
به نیم قطره‌ی اشکی ببین چه شیر شدیم

به سیم و زر نفروشیم نوکری تو را
که ما به خاطر این نوکری، امیر شدیم

درخت بار دهد، شاخه‌اش می‌افتد و ما
ز فرط جرم و گناه است سر به زیر شدیم

شما مقام شفاعت به گریه‌کن دادید
که ما فراز «اجرنای یا مجیر» شدیم

ببین به گفتن «یا لیتنا» خوشیم، حسین
ببخش زود نبودیم، ببخش دیر شدیم

اگر چه روی سیاهیم و بوی بد داریم
ز «یا حسین»، فروشنده‌ی عبیر شدیم

ز بعد «أوفِ لنا الکیل» سفره گستردیم
ز دستگیری دست تو دستگیر شدیم

ز ما دریغ نکن این غذای نذری را
کجاست ماه محرّم که ما فقیر شدیم

تن تو جمع نشد، جمعِ ما ولی جمع است
ز دانه دانه‌ی زنجیرتان کثیر شدیم

به شوق آمدن مادر تو منتظرِ
زمان آمدن منکر و نکیر شدیم

تمام خاطره‌ی ما ز دور کودکی است
نبین کشیده قدیم و، نبین کویر شدیم

چه عزّتی بِه از این عمر رفته، با تو گذشت
جوان به هیأت تو آمدیم و پیر شدیم

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش