هر دری میزنم، بر رویم، بسته است
1537
4
- ذاکر: حاج محمدرضا طاهری
- سبک: نوحه
- موضوع: مسلم بن عقيل (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
هر دری میزنم، بر رویم، بسته است
گوییا کوفه از، مسلمت، خسته است
یار و همدمی ندارم ، سر به شانهاش گذارم
کودکان خسته را بر ، دشمن تو میسپارم
شکسته شد، عهد و پیمان
رسیده راهم، به پایان
میا به کوفه حسین جان
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
تشنه لب روی بام، گردنم را، زدند
در دلِ کوچهها، بر تنم، پا زدند
کوفیان در انتظارند ، روی نیزه سر بیارند
این ستمگران برای ، حنجر تو نقشه دارند
میا که این شهرِ صد رنگ
به صورتت میزند سنگ
به پا کند رقص و آهنگ
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
نامۀ مسلمت، دردِ سر، میشود
دخترِ فاطمه، دربهدر، میشود
خاک این زمین غریب است، کارِ مردمش فریب است
دستِ حرمله سه تا تیر، دیدهام که بس عجیب است
گذشته آب، از سرِ من
میا که چون، آبه خوردن
سرت جدا، گردد از تن
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
گوییا کوفه از، مسلمت، خسته است
یار و همدمی ندارم ، سر به شانهاش گذارم
کودکان خسته را بر ، دشمن تو میسپارم
شکسته شد، عهد و پیمان
رسیده راهم، به پایان
میا به کوفه حسین جان
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
تشنه لب روی بام، گردنم را، زدند
در دلِ کوچهها، بر تنم، پا زدند
کوفیان در انتظارند ، روی نیزه سر بیارند
این ستمگران برای ، حنجر تو نقشه دارند
میا که این شهرِ صد رنگ
به صورتت میزند سنگ
به پا کند رقص و آهنگ
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
نامۀ مسلمت، دردِ سر، میشود
دخترِ فاطمه، دربهدر، میشود
خاک این زمین غریب است، کارِ مردمش فریب است
دستِ حرمله سه تا تیر، دیدهام که بس عجیب است
گذشته آب، از سرِ من
میا که چون، آبه خوردن
سرت جدا، گردد از تن
(میا به کوفه حسین جان)4
*****
نظرات
نظری وجود ندارد !