سایر ذاکرین

با سر می‌آورم، این دست را که در بَرِ دلبر می‌آورم

1231
1
با سر می‌آورم، این دست را که در بَرِ دلبر می‌آورم
دستم که جای خود، تو سر تکان بده به خدا سر م ی‌آورم

هر چند از عطش، یک لب به خشکی لب اصغر می آورم
لب تر کنی اگر، با چشم خیس چشمۀ کوثر می آورم

اصلا تو جان بخواه، اصلا بگو سپاه بیاور، می‌آورم
رخصت اگر دهی، از بین کودکان دو سه لشگر می‌آورم

بابای من شدی، من هم شجاعت علی اکبر می آورم
پس با خودم دوا، از اشک های حضرت مادر می آورم

ای آبروی من، ای صید دست و پا زده در خون عموی من
دستم جدا شده، در قتلگاه شور قیامت بپا شده

گودال قتله‌گاه، لبریز از صدای سم اسب‌ها شده
جان می‌کَنَم ولی، شکر خدا که پیش تو جانم فدا شده

ای تکیه‌گاه عرش، حیف از تنت که با لگدی جابه‌جا شده
بر پیکرت چطور، بیش از هزار زخم دهان باز جا شده

محکم نفس بکش، تیری که در گلوی تو رفته‌ست تا شده
****

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش