حال و روزِ منو ببین از، بغضی که تو صدایِ منه
1638
1
- ذاکر: مهدی اکبری
- سبک: زمزمه
- موضوع: طفلان حضرت زينب عليهم السلام
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
حال و روزِ منو ببین از، بغضی که تو صدایِ منه
نوبتیام که باشه داداش، نوبتِ بچههایِ منه
من که بجز خدا و خودت، رو نزدم به هیچ احدی
این همه سالگذشت و یهبار، رویِ منو زمین نزدی
به اشکاشون نگاهی کن، پسرامو همراهی کن
خودت اونارو راهی کن، خودت اونارو راهی کن
(نزار که ناامید شم
میخوام که رو سفید شم
یه مادرِ شهید شم)4
***
خونِ علی تویِ رگاشون، رزمو تو یاد دادی بهشون
پایِ تو سر میدن پسرام، مردی شدن برا خودشون
اکبرتو گذاشتی بره، این دوتا هم فدای تواَن
مثل پدر بودی براشون، پس علی اکبرای توان
پیشِ چشمام، تو این صحرا، اگه بشن اربا اربا
سر تو سلامت آقا، سر تو سلامت آقا
طاقت ندارن اصلا اسیری مو ببینن
میدونی که میمیرن
(نزار که ناامید شم
میخوام که رو سفید شم
یه مادرِ شهید شم)4
***
نوبتیام که باشه داداش، نوبتِ بچههایِ منه
من که بجز خدا و خودت، رو نزدم به هیچ احدی
این همه سالگذشت و یهبار، رویِ منو زمین نزدی
به اشکاشون نگاهی کن، پسرامو همراهی کن
خودت اونارو راهی کن، خودت اونارو راهی کن
(نزار که ناامید شم
میخوام که رو سفید شم
یه مادرِ شهید شم)4
***
خونِ علی تویِ رگاشون، رزمو تو یاد دادی بهشون
پایِ تو سر میدن پسرام، مردی شدن برا خودشون
اکبرتو گذاشتی بره، این دوتا هم فدای تواَن
مثل پدر بودی براشون، پس علی اکبرای توان
پیشِ چشمام، تو این صحرا، اگه بشن اربا اربا
سر تو سلامت آقا، سر تو سلامت آقا
طاقت ندارن اصلا اسیری مو ببینن
میدونی که میمیرن
(نزار که ناامید شم
میخوام که رو سفید شم
یه مادرِ شهید شم)4
***
نظرات
نظری وجود ندارد !