اومدی اما حالا، دیگه دارم میافتم از پا
1283
4
- ذاکر: سایر ذاکرین
- سبک: شور
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
اومدی اما حالا، دیگه دارم میافتم از پا
تموم کار من ای بابا، ببین شدم شبیه زهرا
سنی ندارم اما، ببین سفیدِ گیسویِ من
کبودِ دست و بازویِ من، لگد زدن به پهلویِ من
***
توی خرابه امشب، هلال غم دمیده بابا
سرت رو کی بریده بابا، موهاتو کی کشیده بابا
کربوبلا تا اینجا، باید هزار دفعه میمردم
بابا تا اسمتو میبردم، از این و اون کتک میخوردم
***
وای من از شهرِ شام، لباس پارمو میدیدن
به حال و روز من خندیدن، عروسکِ منو دزدیدن
خواب میبینم هر شب من، تو مجلسِ یزیدم بابا
چه حرفایی شنیدم بابا، دیگه نگم چی دیدم بابا
***
حرفا زیاده اما، یکیشو من بگم شرمنده
اونیکه دستمو میبنده، منو میزد برای خنده
اون شبی که زجر اومد، تو گوش من هنوز حرفاشه
رو صورتم جای دستاشه، رو چادرم رد پاهاشه
***
بابا مرا دشمن به قصد کشت میزد
این حرمله بر صورتم با مشت میزد
یک بار بین دو حرامی گیر کردم
زجر از جلو میزد سنان از پشت میزد
از بس لگد زد شمر پهلویم شکسته
از ضرب مشتش کنج ابرویم شکسته
تموم کار من ای بابا، ببین شدم شبیه زهرا
سنی ندارم اما، ببین سفیدِ گیسویِ من
کبودِ دست و بازویِ من، لگد زدن به پهلویِ من
***
توی خرابه امشب، هلال غم دمیده بابا
سرت رو کی بریده بابا، موهاتو کی کشیده بابا
کربوبلا تا اینجا، باید هزار دفعه میمردم
بابا تا اسمتو میبردم، از این و اون کتک میخوردم
***
وای من از شهرِ شام، لباس پارمو میدیدن
به حال و روز من خندیدن، عروسکِ منو دزدیدن
خواب میبینم هر شب من، تو مجلسِ یزیدم بابا
چه حرفایی شنیدم بابا، دیگه نگم چی دیدم بابا
***
حرفا زیاده اما، یکیشو من بگم شرمنده
اونیکه دستمو میبنده، منو میزد برای خنده
اون شبی که زجر اومد، تو گوش من هنوز حرفاشه
رو صورتم جای دستاشه، رو چادرم رد پاهاشه
***
بابا مرا دشمن به قصد کشت میزد
این حرمله بر صورتم با مشت میزد
یک بار بین دو حرامی گیر کردم
زجر از جلو میزد سنان از پشت میزد
از بس لگد زد شمر پهلویم شکسته
از ضرب مشتش کنج ابرویم شکسته
نظرات
نظری وجود ندارد !