دلم خونِ فضّه، پریشونه فضّه
1130
0
- ذاکر: سیدمهدی میرداماد
- سبک: زمزمه
- موضوع:
- سال: 1394
دلم خونِ فضّه، پریشونه فضّه
میدونم که مادر نمیمونه فضّه
الهی بمونه، که خیلی جوونه
یعنی میشه من رو، رو زانوش بشونه
یعنی میشه دیگه، سرش رو نبنده
یعنی میشه بازم ببینم میخنده
یعنی میشه دستی، که روضهاش غلافِ
دوباره بتونه، موهامو ببافِ
***
بزار تا سرم رو، رویِ پاش بزارم
بزار فضّه مَرهم، رو زخماش بزارم
یه زخمِ رو بازو، یه زخم رو گونه
ولی زخم پهلوش، دلو میسوزونه
یه پهلو که انگار بهش نیزه خورده
...
***
میدونم که مادر نمیمونه فضّه
الهی بمونه، که خیلی جوونه
یعنی میشه من رو، رو زانوش بشونه
یعنی میشه دیگه، سرش رو نبنده
یعنی میشه بازم ببینم میخنده
یعنی میشه دستی، که روضهاش غلافِ
دوباره بتونه، موهامو ببافِ
***
بزار تا سرم رو، رویِ پاش بزارم
بزار فضّه مَرهم، رو زخماش بزارم
یه زخمِ رو بازو، یه زخم رو گونه
ولی زخم پهلوش، دلو میسوزونه
یه پهلو که انگار بهش نیزه خورده
...
***
نظرات
نظری وجود ندارد !