حاج منصور ارضی

شب حمله کند گر به سحر مسئله‌ساز است

1472
2
شب حمله کند گر به سحر مسئله‌ساز است
از کوچۀ باریک گذر مسئله‌ساز است

تنهاییِ در وقت خطر مسئله‌ساز است
هنگام گذر دردِ کمر مسئله‌ساز است

در خانه بمان تا که سرت درد نگیرد
در پیشِ حسن بال و پرت درد نگیرد

امروز لباسِ غم و غربت به تن توست
طاغوت تمامِ هدفش سوختن توست

دنبال تو می‌گردد و فکرِ زدن توست
دل‌شورۀ من لختۀ خونِ دهن توست

راهت وسطِ رد شدنت بند می‌آید
از ترس زبانِ حسنت بند می‌آید

می‌بینم از اینجا که تو انگار می‌افتی
سیلیِ بدی می‌خوری و زار می‌افتی

وقتی که سرت خورد به دیوار می‌افتی
تا خانه بیایی صد و ده بار می‌افتی

بی‌حرمتی آغاز شود وای به‌حالم
چادر زِ سرت باز شود وای به‌حالم

ناموسِ خدا در وسطِ معبرِ خاکی
کشته‌ست مرا مرثیۀ کوثرِ خاکی

هم چادرِ افتاده و هم معجرِ خاکی
هم پلک وَرم کرده و هم پیکرِ خاکی

خانم نکند قلب تو آزرده بماند
می‌میرم اگر چشم تو خون مُرده بماند

تا کرب‌‌وبلا کار اگر که برسد چه
این کوچه به بازار اگر که برسد چه

زینب همه جا زار اگر که برسد چه
تا مجلسِ اغیار اگر که برسد چه

امروز دعا کن که به سوگش ننشینیم
ما دخترمان را سرِ بازار نبینیم

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش