حاج منصور ارضی

پیشِ چشمِ تری که باز شده

1185
1
پیشِ چشمِ تری که باز شده
وسطِ معبری که باز شده

با اشاره پری که باز شده
می‌خورد به دری که باز شده

وای اگر که لگد بکار آید
ضربۀ پای بد بکار آید

حوریه بود و هیزم و آتش
چشم بی‌خیرِ مردم و آتش

چادری در تلاطم و آتش
بود در آن میان گم و آتش..

رحم بر صورتش نکرد اصلاً
لحظه‌ای راحتش نکرد اصلاً

چرخش در به سمت داخل بود
آن‌طرف دستۀ اراذل بود

مادری آن میانه حائل بود
پهلویِ حق به میخ باطل بود

چوبه‌ها یک به یک جدا شده‌اند
دردسرهای مرتضی شده‌اند

دری افتاد و محوری افتاد
زنی افتاد و شوهری افتاد

سری افتاد و معجری افتاد
کوثری بین معبری افتاد

ناگهان وقتِ سوختن آمد
جان به لب‌های پنج تن آمد

ازدحام و سر و صدا ای وای
پیشِ چشمان بچّه‌ها ای وای

مادری زیر دست و پا ای وای
فضّه را می‌زند صدا ای وای

فضّه این داغ را چکار کند
ردِّ شلاق را چکار کند

پُر گناهان ثواب را بردند
آب ماند و گلاب را بردند

شیرِ بین طناب را بردند
سنگ‌ها بوتراب را بردند

بی‌عمامه بسوی مسجد رفت
رنگِ ایمان زِ روی مسجد رفت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش