تو و خجالتِ خانهنشینیِ حیدر
1224
1
- ذاکر: حسین سیب سرخی
- سبک: واحد
- موضوع:
- سال: 1394
تو و خجالتِ خانهنشینیِ حیدر
من و خجالت این قامتی که تا مانده
سه ماهه پیر شدی، تا شدی، شکسته شدی
ز یادگار پیمبر، فقط صدا مانده
شکست حرمت من تا شکسته پهلویت
ولی چه بیکس و بییار و آشنا مانده
تو میروی و خلاص از زمانه میگردی
عزای چادر خاکی برای ما مانده
تو میروی و برای حسین و زینب تو
غمی به وسعت صحرای کربلا مانده
قرار بعدی من با تو آن غروبی که
حسین زخمی و تشنه به زیر پا مانده
همان غروب که یک بیحیا در طمعِ
ردا و پیرُهن، انگشتر و عبا مانده
همان غروبِ پر از ماتمی که زینبمان
به جستجوی تنی زیرِ نیزهها مانده
همان دمی که بنیَّ بنیَّ میخوانی
و لرزه بر بدن خصم بیحیا مانده
قرار بعدی ما آن دمی که ده نامرد
به زیر مرکبشان جسم سرجدا مانده
***
من و خجالت این قامتی که تا مانده
سه ماهه پیر شدی، تا شدی، شکسته شدی
ز یادگار پیمبر، فقط صدا مانده
شکست حرمت من تا شکسته پهلویت
ولی چه بیکس و بییار و آشنا مانده
تو میروی و خلاص از زمانه میگردی
عزای چادر خاکی برای ما مانده
تو میروی و برای حسین و زینب تو
غمی به وسعت صحرای کربلا مانده
قرار بعدی من با تو آن غروبی که
حسین زخمی و تشنه به زیر پا مانده
همان غروب که یک بیحیا در طمعِ
ردا و پیرُهن، انگشتر و عبا مانده
همان غروبِ پر از ماتمی که زینبمان
به جستجوی تنی زیرِ نیزهها مانده
همان دمی که بنیَّ بنیَّ میخوانی
و لرزه بر بدن خصم بیحیا مانده
قرار بعدی ما آن دمی که ده نامرد
به زیر مرکبشان جسم سرجدا مانده
***
نظرات
نظری وجود ندارد !