سایر ذاکرین

حساب كردم و ديدم كه با حساب خودم

1750
8
حساب كردم و ديدم كه با حسابِ خودم
تمامِ عمر نشسته‎ام به پاي آمدنت

سرم فداي تو ايّها العزيز، بيا
بيا تمامِ جهان خون بهاي آمدنت

***
خورشيد آلِ فاطمه، اي بي نشان، سلام

آقاي دل شكسته، امام زمان، سلام
اين روزها هزار و دو چندان شكسته اي

اصلاً كجاي روضۀ بابا نشسته اي
رختِ سياه داغ پدر مي كني تنت

قربانِ ريشه هاي نخِ شالِ گردنت
آماده مي كني كفن و تربت و لحد

يا ايّها العزيز خدا صبرتان دهد
گويا دوباره بي كس و بي‎يار و خسته اي

اين روزها كنارِ دو بستر نشسته اي
انگار غصه دارِ جراحت سينه اي

گاهي به سامرايي و گاهي مدينه اي
گاهي به فكرِ زهر و دلِ پُر شراره اي

گاهي به فكرِ قصۀ آن گوشواره اي
يك بار بر سرِ پدرِ ديده بسته ات

يك بار پيشِ مادرِ پهلو شكسته ات
آن مادري كه بال و پرش درد مي كند

هم كتف و شانه و كمرش درد مي كند
دوماه و نيم گفت و شنودش اشاره شد

چادر نمازِ نيمه شبش پاره پاره شد
دوماه و نيم كارِ حسن موشكافي و

دو ماه و نيم بازوي مادر غلافي و
دو ماه و نيم گونۀ زخمي ماه تر

از چادرِ سياهِ سرش هم سياه تر
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش