میثم مطیعی

باز هم مي شود حسينيه

1472
4
باز هم مي شود حسينيه
وسعتِ قلبِ درد پرورتان

سامرايي شديم و مي گوييم
تسليت، تسليت امام زمان

تسليت اي به دردها مأنوس
تسليت اي بَقيَّتهُ الزَّهرا

بيت الاحزانِ سينه ات اين بار
پُر شده از مصيبتِ بابا

اين حسن ها چه قدر مظلومند
اين غريبي زِ قبرشان حاكيست

اين حسن ها عجيب مادري اند
از همين رو قبورشان خاكي است

دشمنانِ خبيثِ اين دو حسن
قلب شان را به زهر آغشتند

آتش افكنده اند در دل شان
هر دو را آه، خون جگر كشتند

يابن زهرا بين زِ سوزش زهر
پدرت مثلِ بيد مي لرزد

دمِ آخر درون كاسۀ آب
جانِ مولا، چه ديد مي لرزد

ديد دور از حضورِ يك سقّا
در حرم حرفِ قحطي آب است

ديد در قتلگاه، بينِ دو نهر
لبِ جدش حسين بي تاب است

پدرت، لحظه هاي آخرِ عمر
آب از دستِ پاكتان نوشيد

دمِ آخر پسر نداشت حسين
تشنگي از گلوش مي جوشيد

قاتلش با لگد به پهلويش
صورتش را به خاك ها چسباند

روي جسمش نشست آن ناپاك
خنجرش را به گردنش كه نشاند

با يكي نه، دوازده ضربه
نالۀ مادري به گوش رسيد

خواهري از فرازِ تل نالان
سمتِ گودي قتلگاه دويد

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش