حاج محمدرضا طاهری

ای اُمُّ‌البنین، برگشتم از سفر

1493
5
ای اُمُّ‌البنین، برگشتم از سفر
ای اُمُّ‌البنین، زینب شد خون‌جگر

مادر بی‌نورِ دو عینم اومدم
منو ببخش، که بی‌حسینم اومدم

می‌دونی دلم داره چه احساسی
آره، حق داری زینبو نشناسی

ندارم کنارم داداش عباسی
ویلی، ویلی، ویلی، علی الکربلا

***
ای اُمُّ‌البنین، زینب شد بی‌پناه

ای اُمُّ‌البنین، ای وای از قتله‌گاه
دیدم که سرِ حسینو می‌بُرن

یکی یکی، بچه‌ها سیلی می‌خورن
عجب کربلایی و عاشورایی

نه مشک و عَلَم موند و نه سقایی
اسیری و نا‌محرم و تنهایی

ویلی، ویلی، ویلی، علی الکربلا
***

ای اُمُّ‌البنین، رفتم شامِ خراب
ای اُمُّ‌البنین، رفتم بزمِ شراب

یک طشتِ زَر و سر و زخمِ زبون
خون می‌چکید از نوکِ چوب خیزرون

یه پیراهنِ پاره تو دستامه
یه دنیا غم و غصه تو چشمامه

دلم توی ویرونه‌های شامه
ویلی، ویلی، ویلی، علی الکربلا

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش