روح الله بهمنی

نوکریم و سرفرازیم

1456
3
نوکریم و سرفرازیم
ما به آقامون می‌نازیم

کاش مدینه تو بقیع ما
حَسنیه‌ای بسازیم

ما گداهای سرِ سفرۀ تو یا حسنیم
محاله که از شما یه لحظه هم دل بکنیم

کاش شهادتت بقیع رو پارچه مشکی بزنیم
نداری زائری و من

خون گریه می‌کنم
دم می‌گیرم با یا حسن

خون گریه می‌کنم
(غریبِ مدینه، مولا حسن جان) 3

***
من و اشک و بی‌قراری

نمیره غربتت از یاد
پنجره‌های بقیع شه

کاش مثِ پنجره فولاد
کاش مدینه هم مثل مشهدُ الرضا بشه

آخرش سهمِ تواَم یه گنبد طلا بشه
تو همون صحن و سرا بابُ الحسن بنا بشه

بسته درِ بقیع و من
خون گریه می‌کنم

دم می‌گیرم با یا حسن
خون گریه می‌کنم

(غریبِ مدینه، مولا حسن جان) 3
***

منی که از نوجوونی
دلمه به نام قاسم

آرزومه که بسازم
تو بقیع مقامِ قاسم

تو کریم بن کریمی یا امام مجتبی
این محرم و صفر تموم شد و بیا آقا

تو رو جونه قاسمت، منو ببر کرب‌وبلا
نوکر تو از خداشه

راهیِ کرب‌وبلا شه
کسی نیست که توی دنیا

تورو دوست نداشته باشه
خوش به حالِ اونی که به دامِ عشقت اسیره

خوش به حاله اونی که میونِ روضت بمیره
مگه میشه که بگی حسین گریَت نگیره

(غریبِ مدینه، مولا حسن جان) 3
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش