حاج حسن خلج

سحر چون پیک غم از در درآید

1749
11
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید

مرا از دیدگان، یک کاروان اشک
به شوقِ پای‏بوس رهبر آید

جدا زین کاروانِ اشک و حسرت
صدای کاروانی دیگر آید

گمانم کاروانِ اهل‏بیت است
که سوی قبلۀ دل با سر آید

پس از یک اربعین هجران و دوری
به دیدارِ برادر، خواهر آید

همان خواهر، که کس نشناسد او را
به باغِ لاله‏های پرپر آید

همان خواهر، ولی گیسو پریشان
سیه‏جامه، بنفشه‌پیکر آید

نوای وای وای از قلبِ زهرا
صدای های‏هایِ حیدر آید

گمانم کربلا شد عمه، نزدیک
که بوی مُشکِ ناب و عنبر آید

مکن منزل در این صحرا که ترسم
دوباره شمرِ دون با خنجر آید

به گوشم عمه، از گهوارۀ خاک
صدای شیر خواره، اصغر آید

مهارِ ناقه را یک دم نگه دار
که استقبالِ لیلا، اکبر آید

برادر آب آزاد است اینک
بگو با مشک و آب، آب‌آور آید

بمیرم از میانِ قتله‌گاهت
هنوزم ناله‌های مادر آید

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش