سید مجید بنی فاطمه

دلم گرفته از این انتظار طولانی

1436
6
«غزل امام زمان»
دلم گرفته از این انتظار طولانی

به پشت پرده غیبت چقدر می مانی
هوای سینه من را بیا بهاری كن

مرا رها كن از این غربت زمستانی
سرم فدای غمت راستی بگو امشب

كجا برای غم عمه روضه می خوانی
فدای شال سیاهت كه دور گردن توست

چقدر مثل دل عمه ات پریشانی
به یاد غربت زینب دو چشم تو خون است

دلت شكسته ترین شد امام بارانی
به گوشه ای ز نگاهت بیا بخر ما را

به پای درد دل عمه ات ببر ما را
*****

«شعر روضه»
منم كه زیر پر و بالم آسمانم بود

تمام عرش خداوند آشیانم بود
منم كه زینب كبرایم و نگاه فلك

همیشه محو كرامات بی نشانم بود
حسین دست توسل به جا نمازم زد

نماز نیمه شبم اوج بی نشانم بود
منم كه زینت بابا و خواهر نورم

منم كه شور حسین عشق جاودانم بود
چه خواهرانه دلم رفت بین آغوشش

منی كه قامت طوباش سایبانم بود
خوشی ندیدم و چه بی امان ورق برگشت

خلاف باور من ناگهان ورق برگشت
نرفته جان برادر هنوز هم از یاد

عذاب خاطره هایی ز شهر سنگ آباد
میان آن همه خنده رقیه با گریه

به روی نیزه ابالفضل را نشان میداد
هنوز مانده به یادم كه پیش چشمانم

سرت چه سر زده از روی نیزه ها افتاد
یكی دو تاست مگر غصه های خواهر تو

نرفته از نظرم غربت عطش آباد
نرفته از نظر من كبوتر خون بال

نفس نفس زدن تو میان یك گودال

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش