همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
من و عاشقی و مستی که فقط حسین عشق است
(من و این جنون این سر به کجا روم جز این در) ۲

من و بوی سیب دلبر به حرم ببر که دیگر
زده‌ام به سیم آخر که فقط حسین عشق است
(دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی) ۲

(ز کدام باده ساقی به منِ خراب دادی) ۲
چه شراب ناب دادی که فقط حسین عشق است
همه هست گفتگویم که فقط حسین عشق است
نتوان جز این بگویم که فقط حسین عشق است
نشود تو را نجویم که فقط حسین عشق است

به‌جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
نبود بعید از ما که تهی کنیم قالب
که جنون به ماست غالب که فقط حسین عشق است

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
بنواز این نوا را که فقط حسین عشق است

سوی آستانهٔ تو به روی جبین بیایند
همه‌شب به خیمهٔ تو به همین یقین بیایم
که به اربعین بیایم که فقط حسین عشق است