هرچه ما داریم داریم از رضا جان نجف
293
3
- ذاکر: ابوالفضل بختیاری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: ولادت امام رضا علیه السلام
- سال: 1402
هرچه ما داریم داریم از رضا جان نجف
ای به قربان خراسان ای به قربان نجف
ما نمک گیره ضیافت خانه ی زهرا شدیم
از تنور فاطمه خوردیم تا نان نجف
خاکه ما خاکه عزیزه بچه های فاطمه است
ما از ایران رضاییم و از ایران نجف
بار ها ناد علی خواندیم در ایوان طلا
بار ها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف
ایل زهراییم یعنی غیرت ما یا رضاست
آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست
لحظه لحظه از حریم تو خبر ها میرسد
هر چه میخواهیم بی اما اگر ها میرسد
از ملائک دسته دسته میرسند و میبرند
لطف پای زائران تو به پرها میرسد
کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد
زود الطاف پدر ها با پسر ها میرسد
کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا
دیدن آقای ما با مادر سحر ها میرسد
گریه های ما برات کربلای ما را نوشت
از سخن ها زود تر آه جگر ها میرسد
هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است
کشور ما تا قیامت پایتختش مشهد است
مابه این صحن و در و دیوار عادت کرده ایم
بر شفای این همه بیمار عادت کرده ایم
بر همین آئینه کاری ها به کاشی ها به حوض و طاق ها
یا به این فیروزه ها انگار عادت کرده ایم
حق بده وقتی که میبینم بقیع را دق کنم
ما به این جمعیت زوار عادت کرده ایم
کاش تنها ما تورا از تو بخواهیم و نه هیچ
ما به این حاجات بیمقدار عادت کرده ایم
دور یا نزدیک آقا جان چه فرقی میکند
ما به این دیدار این دیدار عادت کرده ایم
هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده ام
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
ای به قربان خراسان ای به قربان نجف
ما نمک گیره ضیافت خانه ی زهرا شدیم
از تنور فاطمه خوردیم تا نان نجف
خاکه ما خاکه عزیزه بچه های فاطمه است
ما از ایران رضاییم و از ایران نجف
بار ها ناد علی خواندیم در ایوان طلا
بار ها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف
ایل زهراییم یعنی غیرت ما یا رضاست
آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست
لحظه لحظه از حریم تو خبر ها میرسد
هر چه میخواهیم بی اما اگر ها میرسد
از ملائک دسته دسته میرسند و میبرند
لطف پای زائران تو به پرها میرسد
کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد
زود الطاف پدر ها با پسر ها میرسد
کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا
دیدن آقای ما با مادر سحر ها میرسد
گریه های ما برات کربلای ما را نوشت
از سخن ها زود تر آه جگر ها میرسد
هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است
کشور ما تا قیامت پایتختش مشهد است
مابه این صحن و در و دیوار عادت کرده ایم
بر شفای این همه بیمار عادت کرده ایم
بر همین آئینه کاری ها به کاشی ها به حوض و طاق ها
یا به این فیروزه ها انگار عادت کرده ایم
حق بده وقتی که میبینم بقیع را دق کنم
ما به این جمعیت زوار عادت کرده ایم
کاش تنها ما تورا از تو بخواهیم و نه هیچ
ما به این حاجات بیمقدار عادت کرده ایم
دور یا نزدیک آقا جان چه فرقی میکند
ما به این دیدار این دیدار عادت کرده ایم
هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده ام
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
نظرات
نظری وجود ندارد !