نور می‌باره از روی زیبات اباالفضل

نور می‌باره از روی زیبات ابالفضل
عرش همسایه‌ی قد و بالات ابالفضل
ماه احیا گرفته با چشمات ابالفضل

کعبه‌ی اهل دلی، قبله‌ی هر سائلی
باب حل مشکلی

ابوفاضل مدد، می‌خونه شاه و گدا هم ابوفاضل مدد

دوای عرض و سما هم، تویی باب الکرم
تویی که فیض تمامی ابوفاضل مدد
می‌خونن ارمنی‌ها هم ابوفاضل مدد

ای ساقیِ دریا، دل ساحل ابالفضل
ای الگوی انسان کامل ابالفضل
از فضل پدر داری حاصل ابالفضل

ای یل ام البنین، موی تو حبل المتین
چشم تو عین الیقین، یا ابالفضل

تویی باب الحسین، اسد الله فاتحی
تویی باب الحسین و انا مبتلا بهی

واسه امر امام نداری اما و اگر
تویی باب الحسین، تویی که عبد صالحی

ابوفاضل مدد...

ای فرمانده لشکر،سالاری ابالفضل
ای شیر یل خیبر سرداری ابالفضل
ای یاد آور حیدر کراری ابالفضل

افتخار حیدری، بر مدار حیدری
ذوالفقار حیدری یا ابالفضل

پسر مرتضی، پسر کوه وقاری
پسر مرتضی، علوی ایل و تباری

جگر حیدری، تویی که مرد نبردی
پسر مرتضی تویی که همتا نداری