نام ما را نوشتند غلام
570
4
- ذاکر: محسن عرب خالقی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: ولادت امام رضا علیه السلام
- سال: 1402
نام ما را نشوتهاند غلام
نام فامیلمان امام رضا
در تن ماست روح امام حسین
در تن ماست امام رضا
مادرم جای شعر لالایی
شب به شب از کرامتت گفته
پدرم خواندهاست در گوشم
لا به لای اذان امام رضا
من در این صحنها بزرگ شدم
کودکیهای من کنار تو بود
سالها با کبوتران حرم
خوردهام آب و نان امام رضا
کودکی ام چقدر زود گذشت
من دلم تنگ شد برای خودم
من که خیلی عوض شدم اما
تو همانی همان امام رضا
بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است
هنوز پیش تو جایی که دشاتم دارم
همان گدای قدیمی که داشتی داری
همان امام رضایی که داشتم دارم
کودکی ام چقدر زود گذشت
امن تر از حرمت نیست همان بهتر که
کودک گم شده در صحن تو پیدا نشود
من فقط رو به روی گنبد تو خم شدهام
کمرم غیر در خانهی تو تا نشود
هر قدرم که شود دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که کسی بیاید و جا نشود
بهتر این است که عاشق دم پابوسی تو
نفس آخر را بکشد پا نشود
دل من گم شد اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
و اگر ازتپش افتاد ببریدم به ملاقات رضا
آخرین خانهی امید همه
حرمت قبلهگاه زائرها
هفتیمن تکیه گاه اهل بکا
هشتمین آسمان امام رضا
بین آغوش صحنها بودند
زائرانی که گریه میکردند
دختری لال داد زد بین اشک و لکنت بر زبان امام رضا
سرطان مرا نه فقط کربلا امام رضا
هواتو کردم بزار یه بار دیگه بیام
برات بمیرم میخوام بازم ضریحتو بغل بگیرم
من از حالا پیرهن مشکیمو کنار گذاشتم
با رفیقای هیئتیم دوبار هبرای اربعین قرار گذاشتم
منو ببر به کربلا
نام فامیلمان امام رضا
در تن ماست روح امام حسین
در تن ماست امام رضا
مادرم جای شعر لالایی
شب به شب از کرامتت گفته
پدرم خواندهاست در گوشم
لا به لای اذان امام رضا
من در این صحنها بزرگ شدم
کودکیهای من کنار تو بود
سالها با کبوتران حرم
خوردهام آب و نان امام رضا
کودکی ام چقدر زود گذشت
من دلم تنگ شد برای خودم
من که خیلی عوض شدم اما
تو همانی همان امام رضا
بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است
هنوز پیش تو جایی که دشاتم دارم
همان گدای قدیمی که داشتی داری
همان امام رضایی که داشتم دارم
کودکی ام چقدر زود گذشت
امن تر از حرمت نیست همان بهتر که
کودک گم شده در صحن تو پیدا نشود
من فقط رو به روی گنبد تو خم شدهام
کمرم غیر در خانهی تو تا نشود
هر قدرم که شود دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که کسی بیاید و جا نشود
بهتر این است که عاشق دم پابوسی تو
نفس آخر را بکشد پا نشود
دل من گم شد اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
و اگر ازتپش افتاد ببریدم به ملاقات رضا
آخرین خانهی امید همه
حرمت قبلهگاه زائرها
هفتیمن تکیه گاه اهل بکا
هشتمین آسمان امام رضا
بین آغوش صحنها بودند
زائرانی که گریه میکردند
دختری لال داد زد بین اشک و لکنت بر زبان امام رضا
سرطان مرا نه فقط کربلا امام رضا
هواتو کردم بزار یه بار دیگه بیام
برات بمیرم میخوام بازم ضریحتو بغل بگیرم
من از حالا پیرهن مشکیمو کنار گذاشتم
با رفیقای هیئتیم دوبار هبرای اربعین قرار گذاشتم
منو ببر به کربلا
نظرات
نظری وجود ندارد !