حاج منصور ارضی

مرا که گدای تو بوده‌ام زمانی

1300
7
مرا که گدای تو بوده‌ام زمانی
زِ چشمانت انداخت این بد دهانی

تو بودی ولی بنده‌ی خویش بودم
تو را خوانده‌ام امّا دلی نه زبانی

منِ بی سر و پا چه‌ها که نکردم
تو میدانی امّا چه می‌شد ندانی ؟

کجا رفت آن گریه‌های مناجات ؟
کجا رفت حالم کجایی جوانی ؟

چرا دل بریدم زِ دنیای باقی ؟
چرا دل نکندم زِ دنیای فانی ؟

جز این مِی‌کده جای دیگر ندارم
چه خاکی کنم بر سرم گَر برانیم ؟

من و دوری از روضه‌ها وای بر من
تمام است کارم عجب امتحانی

سرَم گرم ایوان طلای نجف شد
که انداخته بر سرم سایبانی

برای علی فاطمه سوخت افتاد
توان به علی داد با ناتوانی

خجالت کشید از زن و بچه مولا
همه غرق حیرت زنش قد کمانی

چنان زد به در میخ محکم فرو رفت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش