عمه مرا رها کن
174
1
- ذاکر: سعید کرمعلی
- سبک: واحد
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1402
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و گاهی حسین صدا کن
من در طواف یارم حاجی کربلا را
قربانی منا کن قربانی حاجی کربلا را
حسن جانم 8
عمه خدا نگهدار
در دل به یاد داغم بزم عزا به پا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم شش گوشهای بنا کن
از غصه آب میشد وقتی که دید ارباب تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا باید بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه حتما که شرمگین از روی رباب میشد
خوشحال بود از اینکه جز فدائیان مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد از جانب عمویش وقتی جواب میشد
میدید بین گودال رو به رو غروب رفته خورشید بین گودال
از شدت جراحت خون عمو حسینش پاشید بین گودال
کار عمو تمام است باران سنگ و نیزه بارید روی گودال
بغضش ترک ترک شد وقتی که خنجر شمر خندید بین گودال
کم کم امید میباخت شد نا امید آن روز امید بین گودال
حسن جانم 8
من میروم به میدان تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و گاهی حسین صدا کن
من در طواف یارم حاجی کربلا را
قربانی منا کن قربانی حاجی کربلا را
حسن جانم 8
عمه خدا نگهدار
در دل به یاد داغم بزم عزا به پا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم شش گوشهای بنا کن
از غصه آب میشد وقتی که دید ارباب تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا باید بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه حتما که شرمگین از روی رباب میشد
خوشحال بود از اینکه جز فدائیان مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد از جانب عمویش وقتی جواب میشد
میدید بین گودال رو به رو غروب رفته خورشید بین گودال
از شدت جراحت خون عمو حسینش پاشید بین گودال
کار عمو تمام است باران سنگ و نیزه بارید روی گودال
بغضش ترک ترک شد وقتی که خنجر شمر خندید بین گودال
کم کم امید میباخت شد نا امید آن روز امید بین گودال
حسن جانم 8
نظرات
نظری وجود ندارد !