عبدی که شود مالِ خدا مال کسی نیست
271
3
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: پیامبر اعظم (ص)
- مناسبت: ولادت پیامبر و امام صادق علیه السلام
- سال: 1402
عبدی که شود مالِ خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرّب دل ما سختپسند است
مشتاقِ رخ یار پی خالِ کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم بلالیم
اینلکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه به جز آل نبی آل کسی نیست
او آمده تا فاطمهاش را بشناسم
بی فاطمه امید به اعمال کسی نیست
عرشی که نبردست خدا هیچ کسی را
جز او و علی جای پر و بال کسی نیست
پروندهی ما خط به خطش صوم و صلاة است
سرمایهی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پردهی دنیای پیمبر
دنیاست پر از جلوهی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله املای پیمبر
لا حول و لا قوة الّا برسولان
معنا ندهد جز می و منهای و پیمبر
موسی شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای در خانهی زهرا قد رعناش
ریحانهی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
صد معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوبت شده خود ریشهی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یک سو همه کفّار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش تیغ دو ابروی علی بود
از لطف تو و عاطمه جود حسنینت
عمریست خریدند محرّم صفر از ما
رفتیم و در ایوان طلا بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسلهی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومهی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق خدا بود ولی دست تو رازق
با پینهی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد این همه مخلوق به خالق
نه صاحب مال است و نه دنبال زر وسیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو کردند اساتید
دلباختهی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعهی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرب و بلایم ز مدینه است
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرّب دل ما سختپسند است
مشتاقِ رخ یار پی خالِ کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم بلالیم
اینلکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه به جز آل نبی آل کسی نیست
او آمده تا فاطمهاش را بشناسم
بی فاطمه امید به اعمال کسی نیست
عرشی که نبردست خدا هیچ کسی را
جز او و علی جای پر و بال کسی نیست
پروندهی ما خط به خطش صوم و صلاة است
سرمایهی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پردهی دنیای پیمبر
دنیاست پر از جلوهی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله املای پیمبر
لا حول و لا قوة الّا برسولان
معنا ندهد جز می و منهای و پیمبر
موسی شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای در خانهی زهرا قد رعناش
ریحانهی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
صد معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوبت شده خود ریشهی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یک سو همه کفّار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش تیغ دو ابروی علی بود
از لطف تو و عاطمه جود حسنینت
عمریست خریدند محرّم صفر از ما
رفتیم و در ایوان طلا بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسلهی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومهی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق خدا بود ولی دست تو رازق
با پینهی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد این همه مخلوق به خالق
نه صاحب مال است و نه دنبال زر وسیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو کردند اساتید
دلباختهی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعهی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرب و بلایم ز مدینه است
نظرات
نظری وجود ندارد !