می نویسم خدا به حق حسین(علیه السلام)
55
3
- ذاکر: سیدمهدی حسینی
- سبک: شعر اول
- موضوع: مناجات با خدا
- مناسبت: شب سیزدهم ماه رمضان
- سال: 1403
مینویسم خدا به حق حسین
یا سَریعَالرِضا به حق حسین
رَبَنا آتِنا به حق حسین
گویم العفو را به حق حسین
تا ببخشی مرا به حق حسین
ربنا ربنا، الهِ کریم
سفرهدارِ کریمِ ماهِ کریم
دستِ خالی به بارگاهِ کریم
آمدم باز در پناهِ کریم
نظری بر گدا به حق حسین
آمدم آشتی کنم با تو
رد مکن مُستَکینِ خود را تو
وَحدَهُ لا رَفیق اِلا تو
ما کریمیم ای خدا یا تو؟!
کرمی کن به ما به حق حسین
منم و کولهبار سنگینم
دارد از دست میرود دینم
به خداوندی تو خوشبینم
من از این ذکر، خیر میبینم
یا سَمیعَالدُعا به حق حسین
جانم آن شب که بر دهن برسد
مَلَکُالموت نزد من برسد
کاش آنجا امام حسن برسد
یک نفر یار سینهزن برسد
تا بگیرم نوا به حق حسین
چه نمایم برای وحشت قبر؟!
چه کنم با فشار و غربت قبر؟!
دستخالیام و خجالت قبر
مونسم باش بین خلوت قبر
رحمی آن لحظهها به حق حسین
تَسْتُرُ الذَّنْب، کوه غفرانید
نام ما را اگر نمیخوانید
لااقل جرم ما بپوشانید
من نجف رفتهام، نسوزانید
جان خَیرُالنِساء به حق حسین
بیقرارم برای شش گوشه
درد ما و دوای شش گوشه
آه، پایین پای شش گوشه
بِبَرَم کربلا به حق حسین
ته مَقتَل بگو چه شد آقا
تن که شد پشت و رو، چه شد آقا
*****
هیچکی یار نبود
روزهشو وا کردن اما افطار نبود
سفرهاش جا نداشت
تیر و نیزه بود و نون و خرما نداشت
قلبش تاب نداشت
واسهی افطاری خیمهها آب نداشت
جز غربت نداشت
توی این مهمونی، مهمون حرمت نداشت
مظلوم، عریان، ماتَالحُسَین
عطشان، ماتَالحُسَین
*****
ما که همش برای تو دلتنگ میشویم
آخر میان روضه جوانمرگ میشویم
میزنم روی سینهام با مُشت
مینویسم به خاک با انگشت
آنقدر گریه میکنم تا که
همه گویند روضه او را کُشت
دیدم با چکمه رسید تنت رو زیر و رو کرد
به سینه نیزهشو فرو کرد
برات بمیرم سرت به روی نیزهها رفت
تنت به زیر دست و پا رفت
رقیه دخترت کجا رفت؟!
خواهش میکنم برید کنار
که من خودم خاکش میکنم
یا سَریعَالرِضا به حق حسین
رَبَنا آتِنا به حق حسین
گویم العفو را به حق حسین
تا ببخشی مرا به حق حسین
ربنا ربنا، الهِ کریم
سفرهدارِ کریمِ ماهِ کریم
دستِ خالی به بارگاهِ کریم
آمدم باز در پناهِ کریم
نظری بر گدا به حق حسین
آمدم آشتی کنم با تو
رد مکن مُستَکینِ خود را تو
وَحدَهُ لا رَفیق اِلا تو
ما کریمیم ای خدا یا تو؟!
کرمی کن به ما به حق حسین
منم و کولهبار سنگینم
دارد از دست میرود دینم
به خداوندی تو خوشبینم
من از این ذکر، خیر میبینم
یا سَمیعَالدُعا به حق حسین
جانم آن شب که بر دهن برسد
مَلَکُالموت نزد من برسد
کاش آنجا امام حسن برسد
یک نفر یار سینهزن برسد
تا بگیرم نوا به حق حسین
چه نمایم برای وحشت قبر؟!
چه کنم با فشار و غربت قبر؟!
دستخالیام و خجالت قبر
مونسم باش بین خلوت قبر
رحمی آن لحظهها به حق حسین
تَسْتُرُ الذَّنْب، کوه غفرانید
نام ما را اگر نمیخوانید
لااقل جرم ما بپوشانید
من نجف رفتهام، نسوزانید
جان خَیرُالنِساء به حق حسین
بیقرارم برای شش گوشه
درد ما و دوای شش گوشه
آه، پایین پای شش گوشه
بِبَرَم کربلا به حق حسین
ته مَقتَل بگو چه شد آقا
تن که شد پشت و رو، چه شد آقا
*****
هیچکی یار نبود
روزهشو وا کردن اما افطار نبود
سفرهاش جا نداشت
تیر و نیزه بود و نون و خرما نداشت
قلبش تاب نداشت
واسهی افطاری خیمهها آب نداشت
جز غربت نداشت
توی این مهمونی، مهمون حرمت نداشت
مظلوم، عریان، ماتَالحُسَین
عطشان، ماتَالحُسَین
*****
ما که همش برای تو دلتنگ میشویم
آخر میان روضه جوانمرگ میشویم
میزنم روی سینهام با مُشت
مینویسم به خاک با انگشت
آنقدر گریه میکنم تا که
همه گویند روضه او را کُشت
دیدم با چکمه رسید تنت رو زیر و رو کرد
به سینه نیزهشو فرو کرد
برات بمیرم سرت به روی نیزهها رفت
تنت به زیر دست و پا رفت
رقیه دخترت کجا رفت؟!
خواهش میکنم برید کنار
که من خودم خاکش میکنم
نظرات
نظری وجود ندارد !