سیدمهدی حسینی

دامنم آلوده شد

48
2
دامنم آلوده شد گرچه ز دنیا دوستی
جان به قربانت که بخشیدی مرا با دوستی

می‌توانستی بسوزانی، نسوزاندی مرا
ای فدای مهربانی‌ات که حقا دوستی

ناسپاسم، ناپسندم، نارفیقم، یا رفیق
از تو اما من ندیدم چیزی اِلا دوستی

 در جوابت یا لِجاجَت کرده‌ام یا سرکشی
در جوابم یا محبت می‌کنی یا دوستی

یا زمین گیرند مردم یا زمینم می‌زنند
تو بلندم می‌کنی، یا رب تو ما را دوستی

واقعاً ناراحت از قهر و عِتابَت نیستم
می‌شود محکم‌تر اصلاً بعد دعوا، دوستی

رو به قبله سجده آوردم، نجف لبیک گفت
حق‌پرستی بس خلاصه شد به مولادوستی

وصف مجنون بودن من را بپرس از فاطمه
در میان قوم مشهورم به لیلادوستی

از گناهت کم نکردی، کربلایت دیر شد
ای دلی که ادعا داری که آقا دوستی

می‌شود فهمید از باب‌ُالحُسَینِ محشرت
بیشتر از دیگران با سینه‌زن‌ها دوستی

از بُنَیَ گفتن زهرا، دل گودال ریخت
تا قیامت، تَر شده هر چشمِ زهرا دوستی

*****

کفن که دست مرا بست، دست تو باز است
و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم

آغوشتو وا کن تا کنار تو برگردم
دور شدم از تو اونقدر که فکرشو هم نمی‌کردم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش