میثم مطیعی

شب جمعه به لب نوا دارد

1653
81
(شبِ جمعه به لَب نَوا دارد) ۲
نَفَسش بوی کربلا دارد

(بارها گفته کربلا رفتن
پابِرَهنه عجب صَفا دارد) ۲

روضه می‌خواند اَشکِ چشمانش
مَگر این روضه اِنتِها دارد؟

هرکسی که دلش حسینی شد
سَهمی از آن‌همه بَلا دارد

(نیمه‌شب شُعله می‌کشد آتش
از دَری که حَریم‌ها دارد) ۲

آمده این کسی که دنبالش
از جسارت مگر اِبا دارد؟

(پابِرَهنه کِشان کِشان می‌بُرد
نه عمامه وَ نه عَبا دارد) ۲

وسطِ کوچه دستِ بسته‌ی او
یک مدینه غَم و عَزا دارد

بَر رویش تیغ می‌کشند امّا
آهِ مظلوم، ماجرا دارد

آمد این‌جا پِیَمبرِ خاتَم
آری این مرد هم خدا دارد

او پِیِ فرصتی‌ست تا هر دَم
روضه‌ی کربلا به پا دارد

آتشش می‌زند غَمی جانسوز
ولی از گفتنش حیا دارد

حرف از عمه‌جانِ سادات است
شَرحِ این روضه، روضه‌ها دارد

می‌رسد بَر فرازِ تَلّ زینب
ناله‌ی وامُحمّدا دارد

حَنجَری تِشنه ذکرِ حق‌گویان
خَنجَری تِشنه از قَفا دارد

(پِیکری غرقِ خون رها مانده) ۴
و سَری روی نِیزه جا دارد

(می‌رسد وارثش به خون‌خواهی
خونِ این کُشته خون‌بَها دارد) ۲
****
در خانه اگر کَس است یک حرف بَس است
****
سَری به نِیزه بلند است در بَرابرِ زینب

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش