حاج سعید حدادیان

سلامِ گرم مرا چون زِ راه دور شنیدی

1614
1
سلامِ گرم مرا چون زِ راه دور شنیدی
کَرم نمودی و بهر زیارتت طلبیدی

برای آن‌که گُل از اشکِ دیده بر تو بیارم
دلِ مرا تو شکستی، غمِ مرا تو خریدی

به نامه سیه‌ام لحظه‌ای نگاه نکردی
مرا صدا زدی و پرده مرا ندریدی

چگونه راه به من دادی ای رئوفِ رئوفان
مگر سیاهی پروندهِ مرا تو ندیدی

در آستانِ تو من روی آورم به چه رویی
که من چو خارِ سیه‌رویم و تو یاسِ سفیدی

نیاز بر که بیارم، تو حاجتی تو نیازی
امید بر که ببندم، تو آرزو تو امیدی

چه رازهای نهانی که بود در دلِ تنگم
نگفته بودم و دیدم تمام را تو شنیدی

به حیرتم که نکرد این همه گنه زِ تو دورم
من از تو هر چه بریدم، تو از کَرَم نبریدی

چه می‌شود گره از کارِ میثمت بگشایی
مگر نه قفل مهمات را فقط تو کلیدی

شاعر: حاج غلامرضا سازگار
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش