روضه گودالش اوج مصیبته
548
13
- ذاکر: محمدرضا بذری
- سبک: شور
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1402
(روضهی گودالش، اوج مصیبته
قُتِلَ بِالسَیفِ وَ بِالحِجارَةِ
به خدا عین مقتل و روایته
کاش دروغ بود، ولی واقعیته)۲
السلامُ علی، مَنحورِ فِی الوَراء
خواهر از شدت این مصیبت افتاد، ای وای
آقا زیر دشنه، گرسنه و تشنه
زیر دست و پای اون جمعیت افتاد، ای وای
(مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
چقدر شلوغ شد دور و بر خون خدا
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
رسیده روضه به والشمرُ جالسٌ علی)۲
واویلا واویلا واویلا...
السلام علیَ المظلوم بکربلا
السلام علی خامسِ اصحابِ کساء
کشتهی حسادت مردم بی وفا
نوحه خونش شد ملیکةُ السماء
با صبر و حوصله، اما چند مرحله
تشنه کشتن با اینکه پیش نهر آب بود
هتک حرمت کردن، خیلی اذیت کردن
خندههای حرمله به گریهی رباب بود
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
آرومت نذاشتن حتی تو رو یک لحظه حسین
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
تو رو کشتنت با شمشیر و با نیزه حسین
واویلا واویلا واویلا...
یا ایهالمُغَسَل بِدَمِ الجِراح
پناه عالمیان، مونده بی پناه
دم مغرب چقدر شلوغه قتلگاه
آه بُنَیَ قَتَلوکَ بِالرِماح
(توی شیب گودال، آقامون رفت از حال
قاتلش عجول و خنجرش صبور)۲
قُربَةً الی الله، یا اباعبدالله
تو رو سنگ میزدنت از راه دور
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
با دوازده ضربه شهید شد اما نگران
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
نگران سفر بچهها با شمر و سنان
واویلا واویلا واویلا...
قُتِلَ بِالسَیفِ وَ بِالحِجارَةِ
به خدا عین مقتل و روایته
کاش دروغ بود، ولی واقعیته)۲
السلامُ علی، مَنحورِ فِی الوَراء
خواهر از شدت این مصیبت افتاد، ای وای
آقا زیر دشنه، گرسنه و تشنه
زیر دست و پای اون جمعیت افتاد، ای وای
(مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
چقدر شلوغ شد دور و بر خون خدا
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
رسیده روضه به والشمرُ جالسٌ علی)۲
واویلا واویلا واویلا...
السلام علیَ المظلوم بکربلا
السلام علی خامسِ اصحابِ کساء
کشتهی حسادت مردم بی وفا
نوحه خونش شد ملیکةُ السماء
با صبر و حوصله، اما چند مرحله
تشنه کشتن با اینکه پیش نهر آب بود
هتک حرمت کردن، خیلی اذیت کردن
خندههای حرمله به گریهی رباب بود
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
آرومت نذاشتن حتی تو رو یک لحظه حسین
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
تو رو کشتنت با شمشیر و با نیزه حسین
واویلا واویلا واویلا...
یا ایهالمُغَسَل بِدَمِ الجِراح
پناه عالمیان، مونده بی پناه
دم مغرب چقدر شلوغه قتلگاه
آه بُنَیَ قَتَلوکَ بِالرِماح
(توی شیب گودال، آقامون رفت از حال
قاتلش عجول و خنجرش صبور)۲
قُربَةً الی الله، یا اباعبدالله
تو رو سنگ میزدنت از راه دور
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
با دوازده ضربه شهید شد اما نگران
مُصیبَتاً ما اَعظَمَها
نگران سفر بچهها با شمر و سنان
واویلا واویلا واویلا...
نظرات
نظری وجود ندارد !