به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد
317
13
- ذاکر: علی برادران
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب نهم محرم
- سال: 1402
به چشمش بود تیری و چو با صورت زمین افتاد
دوباره تیر با شدت به چشم او فرو افتاد
هم از بهر مبارک بادم آمد
ز هر بیدادگر بیدادم آمد
به فرقم چون عمود آهنین خورد
غلاف تیغ قنفذ یادم آمد
یا اخا چرا مادر، صورتش شده نیلی
با وجود بابایم، کی به او زده سیلی
یا اخا چرا مادر، دیدگان تر دارد
مثل تو کنار من، دست و بر کمر دارد
****
دامن کشان رفتی، دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با، حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
منو تنها نگذار، ای علمدارم
تا بودی چهرهها نیلی نبود
دستها آمادهی سیلی نبود
دوباره تیر با شدت به چشم او فرو افتاد
هم از بهر مبارک بادم آمد
ز هر بیدادگر بیدادم آمد
به فرقم چون عمود آهنین خورد
غلاف تیغ قنفذ یادم آمد
یا اخا چرا مادر، صورتش شده نیلی
با وجود بابایم، کی به او زده سیلی
یا اخا چرا مادر، دیدگان تر دارد
مثل تو کنار من، دست و بر کمر دارد
****
دامن کشان رفتی، دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با، حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
منو تنها نگذار، ای علمدارم
تا بودی چهرهها نیلی نبود
دستها آمادهی سیلی نبود
نظرات
نظری وجود ندارد !