روشنی چشم پدر
1487
34
- ذاکر: میثم مطیعی
- سبک: سرود
- موضوع: حضرت معصومه(س)
- مناسبت: ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
- سال: 1399
روشنیِ چشم پدر جان برادر شدهای
فاطمهوار آمدی و وارث کوثر شدهای
آینه حیران تو شد مدینه مهمان تو شد
شبِ غم را چنان ماهی
به زمین گشتهای راهی
چه شود برسی به داد دل ما گاهی
به خدا تا تویی یارم
چو به عشقت بدهکارم
نه غمی دارم از دنیا
نه غم از آخرت دارم
تویی آئینهی زهر(3)
*****
کاسه به دست آمدهام
پیش تو بانوی کرم
پایِ تو افتاده دلم
مثل خیابان ارم
روزی قم رونق قم
در حرَمَت دل شده گم
شده در صحن تو غوغا
همه قطره تویی دریا
شده در حرمت حرمِ گل نبی پیدا
تو کجا ما کجا بانو
نظری کن به ما بانو
که تو فیضیهی عشقی
تویی دارالشفا بانو
تویی آئینهی زهر (3)
*****
ای تو پریشان رضا
جان تو و جان رضا
از تو چه پنهان که شدم
مستِ خراسان رضا
بر دلم آتش زده او
بهشت من مشهد او
اگر از گریه بیتابم
اگر از غضه بیخوابم
همه جان و دلم
فدای نگاه اربابم
منم این عاشق بیتاب
که اسیرم دعایش کن
چو شود تا دهد بر من
همچو دعبل عبایش را
مددی ضامن آهو(3)
فاطمهوار آمدی و وارث کوثر شدهای
آینه حیران تو شد مدینه مهمان تو شد
شبِ غم را چنان ماهی
به زمین گشتهای راهی
چه شود برسی به داد دل ما گاهی
به خدا تا تویی یارم
چو به عشقت بدهکارم
نه غمی دارم از دنیا
نه غم از آخرت دارم
تویی آئینهی زهر(3)
*****
کاسه به دست آمدهام
پیش تو بانوی کرم
پایِ تو افتاده دلم
مثل خیابان ارم
روزی قم رونق قم
در حرَمَت دل شده گم
شده در صحن تو غوغا
همه قطره تویی دریا
شده در حرمت حرمِ گل نبی پیدا
تو کجا ما کجا بانو
نظری کن به ما بانو
که تو فیضیهی عشقی
تویی دارالشفا بانو
تویی آئینهی زهر (3)
*****
ای تو پریشان رضا
جان تو و جان رضا
از تو چه پنهان که شدم
مستِ خراسان رضا
بر دلم آتش زده او
بهشت من مشهد او
اگر از گریه بیتابم
اگر از غضه بیخوابم
همه جان و دلم
فدای نگاه اربابم
منم این عاشق بیتاب
که اسیرم دعایش کن
چو شود تا دهد بر من
همچو دعبل عبایش را
مددی ضامن آهو(3)
نظرات
نظری وجود ندارد !