رفت از خیمه بدنبالش دل ارباب رفت
183
1
- ذاکر: حسین محمدی فام
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب نهم محرم
- سال: 1402
رفت از خیمه به دنبالش، دل ارباب رفت
رفت از خیمه به دنباش، حرم از تاب رفت
آب باید محض پابوسی، میآمد خدمتش
کار دنیا را ببین، دریا به سوی آب رفت
ریخت از مشک عمو، سوغات اصغر بر زمین
گریه کرد عباس اما، حرمله شاداب رفت
حیف که ادرک اخایش، به کمانداران رسید
قبل از ارباب این صدا، تا دشمن نایاب رفت
محضر چشمش، سه شعبه تشنه آمد با شتاب
از میان کاسهی چشمش، ولی سیراب رفت
با کلاخودش به روی آسمان، خط میکشید
علقمه او را چه شد، قد رشیدش آب رفت
قطعه قطعه شد، که کوچکتر شود پیش حسین
آری از نزد بزرگ قوم، با آداب رفت
سقای تشنهلب دریا دلم، داری چه میکنی قمر با دلم؟
عمود آهن که به فرق تو خورد، شکافته سر تو رو یا دلم؟
غوغا به پا شده، فرقت دو تا شده
ابروی تو از بس که ضربه خورده، وا شده
گریه که میکنم، هلهله میکنن
خندههاشونو هدیه به، حرمله میکنن
سقای بی دست، من دست تنهام
من موندم اینجا، با دشمنهام
دل نگرونه، حال زنهام
(گریهام میگیره از تو، طاقت بره
زنده باشی، تنت به غارت بره
سکینه بی آبم، ازت راضیه
راضی نشو زینب اسارت بره)۲
رفیق نیمه راه، پناه خیمهگاه
روز منو بیشتر از این، دیگه نکن سیاه
میبینی تو حرم، اشک رقیه رو
بعد تو بسپارم به کی، ناموس حیدرو
تو خیمه حرف، معجر افتاد
وقتی که عباس، با سر افتاد
دیدم که با تو، مادر افتاد
به خدا، دونه به دونه دشمنو
میارم دور سرت، میگردونم
حتی با این کمر شکستهام
اجازه بدی، برت میگردونم
تو امید آخر منی بمون، تکیهگاه خواهر منی بمون
نذار دنیا رو سرم خراب بشه، تو ستون لشکر منی بمون
تو باشی حرمله جرأت نداره، که بخواد تیر و سپر دربیاره
پاشو کارشو تموم کن و نذار، پاره پاره شه گلوی شیرخواره
تو بری خیلی حسین، تنها میشه
چشمای خواهرامون، دریا میشه
سر اینکه، سَرمو کی بِبُره
میون شمر و سنان، دعوا میشه
خزون زندگیمو بهاری کن
یه بار دیگه، حسینو یاری کن
لرزه افتاده به جون بچهها
رسیدن حرم، پاشو یه کاری کن
رفت از خیمه به دنباش، حرم از تاب رفت
آب باید محض پابوسی، میآمد خدمتش
کار دنیا را ببین، دریا به سوی آب رفت
ریخت از مشک عمو، سوغات اصغر بر زمین
گریه کرد عباس اما، حرمله شاداب رفت
حیف که ادرک اخایش، به کمانداران رسید
قبل از ارباب این صدا، تا دشمن نایاب رفت
محضر چشمش، سه شعبه تشنه آمد با شتاب
از میان کاسهی چشمش، ولی سیراب رفت
با کلاخودش به روی آسمان، خط میکشید
علقمه او را چه شد، قد رشیدش آب رفت
قطعه قطعه شد، که کوچکتر شود پیش حسین
آری از نزد بزرگ قوم، با آداب رفت
سقای تشنهلب دریا دلم، داری چه میکنی قمر با دلم؟
عمود آهن که به فرق تو خورد، شکافته سر تو رو یا دلم؟
غوغا به پا شده، فرقت دو تا شده
ابروی تو از بس که ضربه خورده، وا شده
گریه که میکنم، هلهله میکنن
خندههاشونو هدیه به، حرمله میکنن
سقای بی دست، من دست تنهام
من موندم اینجا، با دشمنهام
دل نگرونه، حال زنهام
(گریهام میگیره از تو، طاقت بره
زنده باشی، تنت به غارت بره
سکینه بی آبم، ازت راضیه
راضی نشو زینب اسارت بره)۲
رفیق نیمه راه، پناه خیمهگاه
روز منو بیشتر از این، دیگه نکن سیاه
میبینی تو حرم، اشک رقیه رو
بعد تو بسپارم به کی، ناموس حیدرو
تو خیمه حرف، معجر افتاد
وقتی که عباس، با سر افتاد
دیدم که با تو، مادر افتاد
به خدا، دونه به دونه دشمنو
میارم دور سرت، میگردونم
حتی با این کمر شکستهام
اجازه بدی، برت میگردونم
تو امید آخر منی بمون، تکیهگاه خواهر منی بمون
نذار دنیا رو سرم خراب بشه، تو ستون لشکر منی بمون
تو باشی حرمله جرأت نداره، که بخواد تیر و سپر دربیاره
پاشو کارشو تموم کن و نذار، پاره پاره شه گلوی شیرخواره
تو بری خیلی حسین، تنها میشه
چشمای خواهرامون، دریا میشه
سر اینکه، سَرمو کی بِبُره
میون شمر و سنان، دعوا میشه
خزون زندگیمو بهاری کن
یه بار دیگه، حسینو یاری کن
لرزه افتاده به جون بچهها
رسیدن حرم، پاشو یه کاری کن
نظرات
نظری وجود ندارد !