حسین محمدی فام

دیده به تیغ دوختم تامگر از دعای تو

210
2
دیده به تیغ دوختم تا مگر از دعای تو
تو نگه افکنی و من سر فکنم به پای تو

مرگ بود سعادتم که لحظه‌ی شهادتم
سایه فکنده بر سرم قامت دلربای تو

گه بدنم به عشق تو کوچه به کوچه می‌رود
گاه سر بریده ام گریه کند برای تو

روی کبود دخترم، هدیه به نازدانه ات
جان دو ماه‌ پاره ام، هر دو شود فدای تو

ای نفست روان من کوفه میا به جان من ۲
ور نه به نوک نی رود راس ز تن جدای تو

چنگ زنند گرگ ها بر تن پاره پاره ات
شسته ز خونت سر شود، روی خدا نمای تو

کاش به دشت کربلا بودم و کشته می‌شدم
با شهدای نینوا در صف نینوای تو

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

یک گل کنار علقمه افتاده
دستش شده از تن جدا اباالفضل

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش