سیدرضا نریمانی

دلِ زمونه از جنس سنگه

3412
82
دلِ زمونه از جنس سنگه
دلم برات خیلیه تنگه

یادمه اون لحظه‌ای که می‌رفتی
گفتی که برمی‌گردم

قفل در خونه رو بعد سی سال
هنوز عوض نکردم

خونه‌ی دل من
پر از غم فراقته

سی ساله الان
چشم من به راهته

همه می‌گن صبوری کن صبوری
چشم انتظارم مگه صبوری راحته

شهید گمنام (۴)

نمی‌دونم که الان کجایی
من مادرم سختمه جدایی

خبر داری تو از دلِ، من اما
از تو خبر ندارم

هر دفعه عکسای تو رو می‌بینم
بارون اشک می‌بارم

حال دلم رو، کی می‌دونه چه حالیه
تو خونه‌ی ما، همش جای تو خالیه

کجا باید من، بیام تو رو پیدا کنم
فکه هویزه شلمچه یا طلاییه

شهید گمنام (۴)

نمی‌دونم تو لحظه‌های آخر
کجای این خاک گذاشتی تو سر

آخ بمیرم برای اون مادری
که تو غروب گودال

شاهد سر بریدن حسین بود
میون جنگ و جنجال

می‌بینه مادر، که لحظه‌های آخر
خنجر کندی، نشسته روی حنجرش

اون لحظه‌هایی، که از قفا بریده شد
سر حسین بود روی پای مادرش

غریب مادر (۴)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش